ماشین های چهرههای مشهور ایران
شاید جالب باشه که بدانید که هنر پیشه های معروف چه ماشینی سوار میشوند
1- محمدرضا گلزار --- BMW
2- محمدرضا شریفی نیا --- زانتیا و سیناد
3- تهمینه میلانی --– پرادو
4- مسعود ده نمکی --– پژو 206
5- پرویز پرستویی –-- پرشیا
6- بهرام رادان --– لندکروزر
7- پوریا پورسرخ --– پاترول
8- علی لهراسبی --– پرادو
9- کامبیز دیرباز –-- کوراندو
10- محمد اصفهانی --– تویوتا کمری و سوناتا و پژو 405
11- سید جواد هاشمی --– آزرا
12- فیروز کریمی –-- آزرا
13- امین حیایی –-- رنج رور
14- نفیسه روشن –-- رنو PK
15- حسین رضازاده –-- ماکسیما
16- شهاب حسینی --– ریو
17- محمدرضا فروتن --– پژو 206
18- نیکی کریمی –-- پاترول
19- گلشیفته فراهانی --- پرادو
20- باران کوثری --- سمند
راهکارهایی جهت توسعه وپیشرفت ایران
الف ـ تفکر علمی و توسعه اقتصادی
توسعه اقتصادی دردرجه اول تابعی از رویکرد و طرز تلقی دولت و ملت از رشد و توسعه است. اگر این رویکرد مبتنی بر "تفکر علمی" و عقلانیت باشد زمینه های توسعه اقتصادی مهیاست در غیر اینصورت اگر به جای 400 میلیارد دلاری که فقط بعد از انقلاب به اقتصاد ملی تزریق کرده ایم 400 تریلیون دلار هم تزریق می کردیم، چه بسا با اقتصادی نابسامان تر از وضعیت کنونی مواجه میشدیم.
تفکر علمی در هر جامعه ای ریشه در نظام های آموزشی و پژوهشی دارد. جستجو گری، نقادی و اظهار نظر از موضع استقلال فکری را باید نخست در خانواده ها و سپس در دبستان ها به کودکان آموخت. سوالاتی چون "به نظر شما" و پاسخهایی چون "به نظر من" از نخستین ساختارهایی است که کودکان باید در "گفتن" فرا گیرند. برخورد اندیشه ها در فضای احترام به اندیشه ها و دقت در ساختار منطقی استدلال ها از ارکان اصلی تفکر علمی است که باید حاکم بر نظام آموزشی و پرورشی باشد.
توسعه اقتصادی صرفاً بر "علم" نیست، ریشه در "نوآوری علمی" دارد. رسیدن به مرزهای دانش شرط لازم و توسعه مرزهای دانش شرط کافی توسعه اقتصادی است. نوآوری های علمی نیز مستلزم رشد ابتکارات و خلاقیت های علمی است که ریشه آن در کودکستان است. بنابراین تحول اساسی در نظام آموزش و پرورش کشور از شرایط اصلی توسعه اقتصادی است، هر چند نقش حکومت ها و توسعه نهادهای دموکراسی در ایجاد خلاقیت و ابتکار و استقلال فکری در نیروی کار و به ویژه در جوانان را نباید فراموش کرد.
ب ـ توسعه اقتصادی و برنامه ریزی
توسعه اقتصادی نیازمند برنامه ریزی است. منظور از برنامه ریزی آن نیست که دولت برای بخش خصوصی تعیین تکلیف کند و مجموعه ای از فرامین و احکام صادر نماید. بخش خصوصی به دنبال حداکثر کردن بازدهی سرمایه گذاری هاست و در هر فعالیتی که بازدهی مناسبی داشته باشد سرمایه گذاری خواهد کرد. پیش نیاز برنامه ریزی برای توسعه اقتصادی آن است که در توسعه اقتصاد ملی رویکرد جهانی داشته باشیم و با تشخیص مزیت های نسبی اقتصاد ملی در بازارهای منطقه ای و جهانی و ارایه اطلاعات لازم به بخش خصوصی، این نکته را معلوم کنیم که منافع بلند مدت بخش خصوصی هنگامی تامین می شود که سرمایه گذاری ها در بخش هایی باشد که مزیت نسبی اقتصاد کشور در آنهاست.
پس نمی توان انتظار داشت که توسعه اقتصادی کشور بدون احراز جایگاهی مناسب در روابط اقتصادی بین المللی و بدون حضور در بازارهای منطقه ای و جهانی امکان پذیر باشد، از این رو در تدوین راهبرد توسعه اقتصادی باید جایگاه اقتصاد کشور را در اقتصاد جهانی به دقت شناسایی کنیم و در مسیری گام برداریم که "مکملی" برای کشورهای پیشرفته صنعتی و "رقیبی" سرسخت برای کشورهای در حال توسعه باشیم و این همه ممکن نیست مگر با توسعه سیاسی و استقرار روابط بین الملل مناسب در صحنه جهانی. لذا برنامه ریزی برای توسعه اقتصادی مبتنی بر سه محور است:
1. نو سازی و توسعه روابط بین الملل در ابعاد سیاسی و مالی و تجاری.
2. شناخت بخشهایی در اقتصاد کشور که با توسعه آن بتوان مکملی برای اقتصادهای پیشرفته صنعتی شد.
3. شناخت حوزه هایی در اقتصاد کشور که با توسعه آنها بتوان با تمام امکانات به رقابت با سایر کشورهای در حال توسعه پرداخت به شرطی که سرمایه گذاری در آن حوزه ها زمینه ساز توسعه اقتصاد ملی باشد.
ج ـ توسعه اقتصادی و تکمیل اقتصادهای پیشرفته صنعتی
منظور از اینکه مکملی برای کشورهای صنعتی باشیم این است که (ما باید در بخش هایی قوی شویم که آنان چون پیشرفته اند ضرورتاً در آن قسمت ها ضعیف اند.) اما آن نقاط کدامند؟
1. کشاورزی پاک
امروزه طبقات تحصیل کرده و مرفه در کشورهای صنعتی که نسبت به مسایل بهداشت تغذیه آگاهی دارند به شدت متقاضی محصولات کشاورزی پاک اند، که اصطلاحاً به آن "محصولات ارگانیک" می گویند. با استفاده از روش های صنعتی و مهندسی ژنتیک، بذر بسیاری از محصولات کشاورزی رابه اصطلاح چنان "اصلاح" می کنند که سرما زده و آفت زده نمی شود و یا عمر آنها چندین برابر می شود و یا تولید آنها در هکتار چندین برابر بیشتر از بندرهای طبیعی است. اما متاسفانه دیگر بسیاری از خواصی را که تولید همان محصولات به روش های طبیعی داراست ندارند. در نتیجه خانوارهایی که قدرت خرید بیشتری دارند صرفاً متقاضی محصولاتی هستند که ژنتیکی نباشد هر چند قیمت آنها چندین برابر بیشتر باشد.
متاسفانه چند سالی است در کشور ما برخی از انواع این بذرهای ژنتیکی جای بذرهای طبیعی را گرفته است و نه تنها مردم ما از محصولات طبیعی و پاک محروم شده اند بلکه بازارهای آینده بسیاری از محصولات کشاورزی را به کلی از دست داده ایم ، زیرا به موازات افزایش آگاهی ها و رعایت موازین بهداشتی، تقاضای محصولات کشاورزی ارگانیک در آینده به شدت رشد خواهد کرد. در آن زمان به جای اینکه کشور ما صادر کننده محصولات کشاورزی ارگانیک باشد چه بسا وارد کننده آن محصولات خواهد بود.
جالب توجه اینکه ولیعهد بریتانیا رهبری مبارزه با مهندسی ژنتیک در کشاورزی یعنی «محصولات GM1» را بر عهده گرفته است و این در حالی است که بسیاری از سیاستگذاران بخش کشاورزی در ایران افتخار می کنند که تولید محصولات GM را رشد می دهند ! اما به این نکته توجه ندارند که تقاضای آینده طبقات مرفه و آگاه و تحصیل کرده فقط برای تولیدات طبیعی است.
اعتراضات شدید مردم اروپا به تولید محصولات GM و هجوم آنان به مزارعی که مرکز تحقیقات و آزمایشگاه تولید این گونه محصولات است و حتی نابود کردن بسیاری از آنها توسط طرفداران محیط زیست و کشاورزی پاک، انعکاس زیادی در کشور ما ندارد.
متاسفانه مردم ما شاهد از دست رفتن کشاورزی پاک خود هستند و این در حالی است که یکی از قطب های توسعه اقتصادی درآینده، همین کشاورزی پاک است. البته باید از صنعت و پیشرفت های صنعتی در کشاورزی استفاده کرد اما صرفاً برای توسعه کشاورزی پاک، یعنی با استفاده از دستاوردهای صنعتی به سمت کشاورزی ارگانیک و تولیدات پاک حرکت کنیم همانطور که مثلاً هلند و اسپانیا و فرانسه برنامه ریزی کرده اند و سالیانه میلیاردها دلار بابت صادرات محصولات پاک کشاورزی به دست می آورند.
2- بهره برداری از تنوع آب و هوایی ، فرهنگ ها و آداب و رسوم
محور دیگری که می تواند از قطب های توسعه کشور باشد بهره برداری مناسب از طبیعت زیبا و تنوع آب و هوایی کشور و فرهنگ ها و آداب و رسوم مختلف است. بهره برداری از این ویژگی ها فقط برای جذب درآمدهای ارزی از گردشگران خارجی نیست؛ تقویت روحیه گردشگری در مردم یکی از عوامل مهم توسعه اقتصادی است که نقش به سزایی در اصلاح توزیع درآمد بین شهر و روستا و بین شهرای مختلف کشور دارد. توسعه صنعت حمل و نقل، هتلداری، توسعه صنایع بومی در مناطق مختلف کشور، توسعه شبکه بانکی برای تسهیل معاملات و نقل و انتقال وجوه و تامین امنیت ملی از طریق همگرایی فرهنگ ها همگی از ثمرات افزایش جابه جایی کوتاه مدت جمعیتی در قالب گردشگری است. اما نباید فراموش کرد که شرط لازم برای ثمر بخشی این سیاست ها، حفظ محیط زیست است.
3- بهره برداری از تنوع طبیعی تولیدات
یکی از عوامل اصلی در توسعه اقتصادی تنوع بخشی به محصولات است. امروزه در کشورهای پیشرفته به طرق مختلف سعی می کنند تنوع بخشی را به صورت های مصنوعی توسعه دهند، در حالی که تنوع در تولیدات به طور طبیعی در کشور ما وجود دارد. برنامه ریزی برای به گردش درآوردن این همه محصولات متنوع در بازارهای بزرگ داخلی قطعاً از عوامل موثر در توسعه اقتصادی ست.
4- بهره برداری از میراث فرهنگی و سوابق تاریخی
محور دیگری که ما در آن بسیار قوی هستیم و بسیاری از کشورهای پیشرفته صنعتی و ثروتمند به شدت ضعیف اند، میراث فرهنگی و سوابق تاریخی است. البته نمی خواهیم فساد اخلاقی گردشگران فاسد را وارد کنیم اما باید توجه داشت که انتقال ارز توسط گردشگران فرهنگی بسیار قابل ملاحظه است. فرهنگ ما نقطه قوت ماست و تاریخ ما، زیبایی های طبیعت ما، وسعت کشور ما و تنوع آب و هوای آن و به ویژه هنر ایرانی سرمایه ای بس عظیم برای صنعت گردشگری است.
5- توسعه بخش خدمات
یکی دیگر از قطب های توسعه اقتصادی کشور ما تولید خدمات با کیفیت بالا برای عرضه به بازارهای داخلی و خارجی است. تولید خدمات نیازمند سرمایه گذاری های سنگین و فن آوری های پیشرفته نیست. زیرا قبل از هر چیز به استعداد و ظرفیت های فکری و خلاقیت نیروهای انسانی تکیه دارد و همه می دانیم که ایرانیان در این امور کم نظیرند.
کشور ما می تواند در تولید و صدور خدمات در سه حوزه پیشرو باشد: خدمات علمی، خدمات اقتصادی و خدمات هنری.
با استفاده از انگیزه ها و ظرفیت های بسیار بالای علمی ایرانیان، می توان دانشگاه های شاخص در کشور ساخت و دانشجویانی را از حوزه خلیج فارس و آسیای مرکزی و بسیاری کشورهای دیگر جذب کرد تا علاوه بر کسب درآمدهای ارزی، موجبات توسعه و رشد علمی کشور نیز فراهم شود.
کشور ما در صدور خدمات اقتصادی و تجاری نیز می تواند پیشرو باشد. تجار ایرانی سوابق بسیار خوبی در تاریخ تجارت در خاورمیانه و آسیا دانسته اند. کافی است نهادهای لازم به ویژه چهارچوب های حقوقی مناسب برای توسعه خدمات تجاری در کشور ایجاد شود، بقیه کار بر عهده استعداد و خلاقیت تجار ایرانی است.
بی شک خداوند متعال هر آن چه آفریده ، از کوه و دشت و جنگل و دریا گرفته تا انسان ها و حیوانات ، همه را نعمت قرار داده است . به تعبیر اهل فن ، این عالم دارای نظام هماهنگی است که اجزاء آن با یکدیگر ارتباط و هماهنگی دارند ؛ به واقع نظام احسن بر عالم حاکم است و هر چیز در جای خود قرار گرفته است و همه آفریده ها ، در ارتباط تنگاتنگی که با هم دارند ، به یکدیگر بهره می رسانند . طبق این اصل ، انسان ها در راستای هدفی که خداوند برای زندگی آن ها در نظر گرفته - که از آن به کمال انسان تعبیر می گردد – باید برای یکدیگر مفید واقع شوند و به همدیگر کمک نمایند . انسان ها می توانند خود را برای دیگران نعمت قرار دهند تا دیگران از آن ها استفاده کنند
انجام هر نوع عمل خیر یا ارتکاب گناه ، بازتاب های دنیایی دارد و اثر آن ، در این دنیا مشاهده خواهد شد تا درس عبرتی برای دیگران باشد و دیگر این که مردم به سوی رعایت انصاف و انجام کارهای نیک در زندگی هدایت شوند و از آن جمله است خدمت به مردم ، چنان که شاعر می فرماید :
این جهان کوه است و فعل ما ، صدا سوی ما آید صداها را ، ندا
اگر توانمندی دست افتاده ای را بگیرد ، توانمندی دیگر دست او را در افتادگی خواهد گرفت
خداوند متعال می فرماید :
« یااَیّها اَلناسُ إِنَّما بَغیکُم عَلی" أَنفُسِکُم » سوره یونس آیه 23
ای مردم ! حتماً نتایج سرکشی و ستم گری هایتان به خودتان بر می گردد .
امام علی علیه السلام فرمود : کسی که برای برادرش چاه بکند ، خداوند او را در همان چاه می افکند
تو چاهی کنده در رَه تا که خلقی را در اندازی نیندیشی از آن روزی که خود را در میان ، بینی ؟
در میان روابط گوناگون اجتماع ، خدمت به مردم ، از نظر اسلام احترام خاصی دارد . در سخنان پیشوایان بزرگ اسلام نیزتأکید شده که اهمیت دادن به خدمت به دیگران و محترم شمردن آن ، موجب رضای خداوند ، قبولی اعمال و عبادات و خیر دنیا و آخرت است . پیامبر اسلام (ص) به ابوذر فرمودند: ای اباذر، هرچه می توانی در انجام کارهای خیر و اعمال نیک بکوش و اگر از دست تو بر نمی آید که برای مردم ، کاری و خدمتی انجام دهی لا اقل با روی باز و چهرهی گشاده با آنان روبه رو شو.» باید با دست و زبان ، قلم و قدم و با کمک های مادی و مالی به انسان های نیازمندِ به کمک ، خدمت نمود تا در حوادث و رویدادها بتوان دست نیاز به سوی خالق یکتا دراز نموده و تقاضای رحمت و رأفت کرد .
کسی که می خواهد در مواقع گرفتاری و سختی از نصرت و یاری دیگران برخوردار باشد و مورد خذلان قرار نگیرد ، حتماً باید کمک به دیگران را مورد توجه قرار دهد ، چرا که کم اعتنایی و بی توجهی به درد دیگران موجب محروم ماندن از یاری و نصرت آنان می گردد . و چه خوش گفت شاعر شیرین سخن که :
تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
خدمت به دیگران موجب آبادانی خانه و دیار می شود و عمر را طولانی می کند ، چرا که خداوند هیچ کار نیکی را بی اجر نخواهد گذاشت ، انسان های خدمت گزار به مردم ، در دل ها نفوذ می کنند و دیگران به چشم قهرمان به آن ها نگاه می کنند ،قهرمانان الگوی جامعه هستند و رفتار آنان سرمشق دیگران می شود و به این ترتیب خدمت به دیگران به یک هنجار اجتماعی تبدیل خواهد شد و موجبات سعادت جامعه را فراهم خواهد کرد . از طرفی وقتی خدمت به دیگران به یک ارزش اجتماعی تبدیل شود ، انسان های نیازمند نیز به تکاپو خواهند افتاد که نه تنها مشکلات خود را حل کنند و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنند بلکه با خدمت به دیگران خود را به عنوان قهرمان خدمت گزاری معرفی کنند . در جامعه ای که همه به فکر کمک و خدمت به انسان ها باشند فاصله طبقاتی از بین می رود ، صفت برتری طلبی در عده ای ، تن پروری و محتاج دیگران شدن در گروهی و خیلی از انحرافات و کج روی هایی که ناشی از فقر و تهی دستی است از بین می رود . انسان های عالم و دانشمند ، علم و دانش خود را به دیگران می آموزند و زمینه از بین رفتن جهل و نادانی فراهم می شود و اجتماع به سوی پیشرفت و دوری از ضعف فرهنگی خواهد رفت و صد البته جامعه آگاه و دانا به مراتب بهتر از اجتماعی است که گروهی در آن عالم به علوم باشند و دیگران در جهل و نادانی . علامه مجلسی(ره) می فرماید : «علماء به هر مقدار که در علم و کمال کاملتر باشند باید به همان میزان، نسبت به مردم مهربان تر و همین مهربانی و دلسوزی است که آنها را به خدمتگذاری می کشاند و عالم باید بوسیلهی تواضع و خدمت و مهربانی در دلهای مردم راه پیدا کند و قلوب مردم را به طرف خود جلب کند تا بتواند آنها را هدایت کند وگرنه در هدایت مردم توفیقی به دست نمی آورد و این را تجربه ثابت کرده است.»[1] . خدمت به مردم ، روح امید و طراوت را در جامعه موجب می شود و بساری از مشکلات روحی و روانی موجود در جامعه را از بین می برد چرا که بسیاری از بیماری های مغزی و قلبی در نتیجه گرفتاری های روحی و روانی و نداشتن اعصاب سالم به وجود می آیند ، کمک به دیگران و برطرف شدن مشکلات ، زمینه ساز آرامش ، آسایش و رفاه است و افراد سالم و شاد هستند که جامعه شاداب را می سازند .
بهترین زندگی اجتماعی ، و عالی ترین تمدن انسانی ، آن تمدنی است که حقوق و حدود افراد جامعه بر مبنای حق و انصاف تعیین شده باشد و به علاوه مردمش به نسبت ، دارای لیاقت و شایستگی بیشتری باشند . در زندگی اجتماعی ، همه مردم از فواید تعاون و همکاری های عمومی برخوردارند و به شایستگی راه تکامل را می پیمایند ، در تمدن عالی انسانی ، تمام افراد جامعه دارای آزادی فردی هستند و می توانند آزادانه در راه اصلاح و رستگاری خود گام بردارند .
از دیگر آثار و نتایج خدمت کردن نفوذ در دل هاست که موجبات نزدیکی و رفاقت و دوستی انسان ها را موجب می شود ، انسان در تمام دوران زندگی ، از کودکی جوانی تا روزگار کهولت و پیری همواره نیازمند رفاقت و دوستی دیگران است . رفقا و دوستان نه تنها با هم انس می گیرند و با مصاحبت و هم نشینی ، موجبات شادمانی و نشاط یکدیگر را فراهم می سازند ، بلکه هر دوستی ، در امور مادی و معنوی رفیق خود نفوذ می کند و هر یک دانسته و ندانسته روی عقاید و اخلاق و رفتار و گفتار دیگری اثر می گذارند .
خدمت گزاری به مردم باعث اعتماد به نفس و تحکیم شخصیت است و به انسان عزت و شرف می بخشد ، سعی و کوشش در کمک به دیگران نشانه ی وظیفه شناسی اجتماعی است و مهر و محبت دیگران را در پی دارد . خدمت گزاری مایه ی سریلندی و افتخار و از عوامل سازگاری اجتماعی است . بدون شک اغراق نیست اگر بگوییم خدمت به خلق موجب، نام و آوازه نیک ، فرزندان صالح ،رزق و روزی فراوان و با برکت ،
شفاعت پیامبر (ص) و ائمه (ع) و اولیاء ، سربلندی و افتخار در دنیا و آخرت و عاقبت به خیر شدن می شود .
[1] - اسلام مجسم (علمای بزرگ اسلام ) ج1ص482 ، آیه الله نوری همدانی، چاپ دوم / 1380 دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
از مسائل مهمی که کمتر به آن توجه شده است مبحث فرهنگ سازی برای خدمت گزاری یا انجام کار برای مردم است ، خدمت کردن به مردم در دین مبین اسلام و همه ادیان الهی مورد تأکید است و ازجمله با ارزش ترین کارها در اسلام خدمت کردن به مردم است که متأسفانه سیستم اداری ما در بعد فرهنگ سازی برای خدمت گزاری خوب عمل نکرده و همین امر باعث گردیده دستگاه اداری ما در موضوع خدمت گزاری نتواند آن طور که شایسته مردم است وظائفش را انجام دهد و رضایت مردم را جلب نماید ضمن اینکه ما بهترین و شریفترین قشر جامعه را در دستگاههای اداری داریم ، بنابراین لازم است قبل از ورود کارمند به عرصه خدمت رسانی آموزش های مورد نیاز در رابطه با خدمت رسانی به آن ارائه داد ، ما به سمتی پیش رفته ایم که جایگاه ارباب رجوع با مستخدم عوض شده ارباب رجوع جایگاه بسیار والایی دارد و در دستگاه اداری باید مورد تکریم قرار گیرد و مستخدم همیشه باید خودش را خادم ارباب رجوع بداند و جایگاه کارمند از عنوان مستخدم بودن آن مشخص است ولی قضیه برعکس شده مستخدم احساس می کند که بر مردم ارجحیت دارد و جایگاهش بالاتر از مردم است ما باید برای فرهنگ سازی کار و تلاش و خدمت گزاری به مردم راهکارهای عملی انجام دهیم و خدمت گزاری به مردم را تقویت نمائیم.
عوامل موثر بر وجدان کار
1- عوامل اجتماعی
هر فرد قبل از اینکه به سازمان کاری وارد شود به عنوان یک فرد تحت تأثیر آن جامته قرار گرفته و بسیاری از خصایص فردی در او شکل می گیرد.
2- عوامل سازمانی
عوامل سازمانی عبارتند از :
الف: ضوابط و مقررات سازمانی
ب: سبک مدیریت
ج: تقسیم کار
د: فرهنگ سازمانی
ه: تشویق و تنبیه
راهکارهای عملی حاکمیت بر وجدان کار و نهادینه کردن فرهنگ خدمت گزاری
1- رفتار مطلوب و کردار درست رهبران و مدیران.
2- فراهم کردن شرایط لازم پیشرفتهای شغلی برای افراد
3- به کارگیری نیروها متناسب با توان و تجربیات
4- پرداخت پاداش مناسب
5- قدردانی از انجام کار به نحو مقتضی و مناسب
6- ایجاد انضباط در محیط کار
7- ایجاد اعتماد به انجام کارهای درست
8- حاکمیت صداقت کاری
9- تدوین برنامه های آموزشی لازم.
در بوجود آوردن یک دستگاه اداری دارای وجدان کاری باشد باید به قشر کارمند بعنوان یک سرمایه بسیار با ارزش نگاه کرد و برای حفظ این سرمایه بزرگ هزینه هایی بزرگی انجام داد ما متأسفانه کارمند را با ابلاغ شروع به کار استخدام می نمائیم و با ابلاغ بازنشستگی به کار وی پایان می دهیم ولی برای حفظ و بقاء آن اقدامات لازم را انجام نمی دهیم امروزه مدیریت کردن بر کارکنان در حد ایجاد نظم و انضباط و حضور و غیاب خلاصه شده ولی این کافی نیست برای تقویت وجدان کار و بقاء روحیه خدمت گزاری.
امروزه باید عوامل متعددی رعایت گردد از جمله:
1- پدید آوردن فرهنگ سازمانی نیرومند و ارائه آموزش های مورد نیاز در طول خدمت.
2- بالا بردن کیفیت محیط کار برای کارکنان.
3- توجه به رفاه و آسایش کارکنان به عنوان عامل اصلی.
4- توجه به مسائل روحی و روانی کارکنان.
5- توجه جدی به مسئله تشویق و تنبیه.
6- مدیریت جامع نگر و جامع الاطراف.
7- تقویت بعد معنوی کارکنان.
در دنیای امروز ثابت شده توجه به مسائل مادی کارمند به تنهایی مشکل را حل نمی کند بلکه باید به تمام نیازهای مادی و معنوی وی توجه کرد ، می توان گفت ما در رابطه با مسائل اصلی کارکنان بخوبی عمل نکرده ایم هر چند مسائل مادی کارمند یک اصل است ولی مهم تر از آن مسائل رفاهی ، آموزشی ، معنوی کارکنان هستند متأسفانه نسبت به آن کم توجهی می شود و همین امر باعث شده بعضی از دستگاههای اداری کار آمدی اندکی داشته باشند و این امر زیانهایی برای کارکنان و جامعه دارد که مواردی از آن ذکر می گردد.
1- ایجاد فاصه بین مردم و دستگاههای اداری و سلب اعتماد مردم به سازمانهای اداری و نتیجتاً نارضایتی آنان از سیستم اداری.
2- جلوگیری از رشد و بالندگی نیروها.
3- فرسودگی روانی و جسمی کارکنان.
4- گسترش ضد ارزشها به جای ارزشها.
کارکنان اداری به جایی می رسند که کارهای منکر را خوب و کارهای معروف را منکر می پندارند ، عدم انجام وظائف قانونی و عدم حضور در محل کار و ارتشاء و اختلاس و تصرف غیر قانونی و سوء استفاده از بیت المال یک نوع زرنگی تلقی می گردد.
5- گسترش فساد اداری
همانطور که اگر در جامعه ای موارد بهداشتی رعایت نگردد جامعه را انواع میکروبها فرا می گیرد چنانچه سازمانها دچار سوء مدیریت و فساد گردند آن سازمان کارآیی خودش را از دست می دهد.
منبع : http://www.kerman-bazrasi.ir
هیپنوتیزم دنیایی پر از ابهام
اگر یک فرد هیپنوتیز کننده به شما بگوید که شما 4 سال سن دارید، و شما ناگهان شروع به انجام اعمالی شبیه یک کودک 4 ساله کنید، ما میگوییم شما هیپنوتیزم شوندة خوبی هستید. یا اگر او به شما بگوید دارید به پسرخاله خود روی صندلی خالی روبروی خود نگاه میکنید و شما بگویید بله او را میبینم. ما دوباره به این واقعیت بر چسب میزنیم که شما عمیقاً هیپنوتیزم شدهاید.
ولی اگر شما هیپنوتیزم نشده باشید ولی وانمود کنید که هیپنوتیزم شدهاید و رفتارهای درخواست شده را نشان دهید، در این صورت روانشناسان حدس میزنند که شما از یک بینظمی روانی رنج میبرید. هیپنوتیزم تحریک یک حالت آنی است که گاهی عجیب و غریب است و همین موضوع آنرا جذاب و جالب کرده است.
هیپنوتیز اولین بار توسط یک فیلسوف و فیزیکدان اتریشی بنام فرامن آنتوان مسمر مطرح شد. او برای درمان یک مشکل طبی یک آهنربا را در پشت و جلوی بدن بیمار حرکت داد تا جریان خون و فعالیتهای عصبی و مایعات مشخص بدن او را دوباره هدایت کند. بعداً مسمر کشف کرد که میتواند بجای آهنربا از چوب و یا حتی دست خود استفاده کند. مسمر فکر میکرد که هیپنوتیزم قدرتی است که از بدن خود او سرچشمه میگیرد، مانند قدرت آهنربا که در مقابل آهن اعمال میکند. اگر چنین باشد فقط افراد ویژهای ممکن است قدرت هیپنوتیزم کردن دیگران را داشته باشند. ولی امروزه عقیده داریم که برای هیپنوتیزمگری موفقیتآمیز تنها نیاز به تمرین است و قدرت خارِالعاده و یا ویژگی خاص شخصیتی چندان اهمیتی ندارد. هیپنوتیزم برای بسیاری از هدفهای درمانی مانند کاهش درد و ترک اعتیاد مفید است.
تجربه هیپنوتیزم با تجربههای دیگر فرِ چندانی ندارد. وقتی یک فیلم یا بازی خوب را مشاهده میکنید و یا داستانی خوب را میخوانید، ممکن است با تلقینات آن تسخیر شوید. میتوانید توجه خود را روی داستان متمرکز کنید و احساسات و عواطف و هیجانات را طوری تجربه کنید که انگار یکی از شخصیتهای فیلم هستید. هیپنوتیزم هم شبیه همین مورد است. با اینحال تأثیرات هیپنوتیزم ضد و نقیض است. هیپنوتیزمکننده وقتی میگوید: «دست شما دارد بلند میشود» شما نمیتوانید کاری بکنید که آنرا متوقف کنید و دست شما واقعاً بالا میرود. وقتی علت آنرا سؤال میکنیم اغلب میگویند: «کنترل خود را نسبت به رفتارمان از دست داده بودیم» که البته وقتی این اتفاِ میافتد که هیپنوتیزم شونده، داوطلبانه تصمیم بگیرد که در معرض تجربه هیپنوتیزم قرار گیرد.
کاربرد و محدودیتهای هیپنوتیزم
هیپنوتیز میتواند تمرکز یا تغییرات آنی در رفتار و تمدد اعصاب ایجاد کند. اما هیچ مدرکی دالّ بر اینکه هیپنوتیزم میتواند فرد را قادر سازد کاری را که در حالت عادی نمیتواند انجام دهد، بکند، وجود ندارد.
یک هیپنوتیز مؤثر میتواند درد را از بین ببرد. حتی در مواردی بی دردی آنقدر زیاد بوده که افراد تحت عمل جراحی بدون بیهوشی قرار گرفتهاند. خصوصاً در مواردی که افراد مقاومت زیادی در مقابل داروهای افیون دار داشتهاند و یا نسبت به آنها حساسیت دارند و یا واکنش نامناسب نسبت به داروهای بیهوشی نشان میدهند، مفید است.
گاهی پلیس به هپینوتیزم روی میآورد به امید اینکه پوشش حافظه پنهان را بردارد.
کاربرد سودمند دیگر هیپنوتیزم، تلقین خواب مغناطیسی است. تلقینی که توسط آن فرد بعد از بیرون آمدن از حالت هیپنوتیزم، کار بخصوصی را تجربه و یا انجام خواهد داد. البته کارهای جزئی مانند خندیدن در پایان جلسه و یا کشیده شدن گوش سمت چپ در رأس ساعت 9 اما این تلقینها میتواند کاربردهای عملی فراوانی داشته باشد مانند کمک به ترک سیگار یا الکل، کاهش وزن، توقف ناخن جویدن و قطع عادات دیگر.
بنابراین تلقینها اجباری نیستند بلکه افراد خود داوطلبانه تصمیم گرفتهاند عادات را ترک کنند. حتی در برخی تحقیقات به افراد یاد داده میشود که از خود هپینوتیزمی مکرر برای ترک سیگار استفاده کنند. تقریباً 14 افراد گزارش کردهاند که حداقل 2 هفته سیگار نکشیدهاند.
حتماً شنیدهاید که فردی تحت تأثیر هیپنوتیزم آنقدر بدنش سفت شده که سر و گردنش روی یک صندلی و پاهایش روی صندلی دیگر قرار گرفت و یک نفر روی بدن او ایستاد. البته این وضعیت را هر فردی بدون اینکه حتماً هیپنوتیزم شود با اراده خود میتواند انجام دهد.
یک ادعای متحیّر کننده دیگر این است که هیپنوتیزم میتواند به فرد کمک کند تا زندگی گذشته را بیاد بیاورد
گاهی از هیپنوتیزم انتظار میرود که موارد مهمی را که فراموش شده بیاد بیاورد. گاهی پلیس به هپینوتیزم روی میآورد به امید اینکه پوشش حافظه پنهان را بردارد، اما در اینجا مشکلی وجود دارد و آن تلقینپذیری زیاد افراد تحت هیپنوتیزم بود. برخی تحقیقات نشان میدهد که هیپنوتیزم شونده گزارشات اشتباهی میدهد مثل اینکه در یک رستوران پیتزا خورده است در حالی که آنجا پیتزا نمیفروشد و یا مورد ضرب و شتم قرار گرفته در حالی که هیچ زخمی روی بدن او بجا نمانده و... .
بنابراین در سال 1986 هیأتی که توسط انجمن پزشکی امریکا تعیین شده بود، نتیجه گرفت که اظهارات شاهدان تحت هیپنوتیز در دادگاه قضایی نباید مورد استفاده قرار گیرد. اما هیأت تأکید نکرد که پلیس هم نباید از هیپنوتیزم استفاده کند.
یک ادعای متحیّر کننده دیگر این است که هیپنوتیزم میتواند به فرد کمک کند تا زندگی گذشته را بیاد بیاورد و آنها اغلب زندگی فردی شبیه خودشان را تبیین میکنند که با کسی که شباهت عجیبی با همسر فعلی آنها دارد ازدواج کرده است. اگر از آنها سؤال شود که آیا کشور آنها در گذشته در جنگ بوده یا چه نوع پولی در آنجا رایج بوده حدسهایی میزنند که بندرت درست میباشند.
با توجه به این موارد متوجه میشویم که هیپنوتیزم دنیای پیچیدهای دارد و پر از نکات مبهم است و مردم هم عادت دارند چیزهای عجیب را به دنیای پر از توّهم و ابهام هیپنوتیزم نسبت دهند. تصوّرات غلطی که از هیپنوتیزم رواج یافته است دالّ بر این ادعا است که در آن هیپنوتیزم را اسرارآمیز و مرموز معرفی کرده است. ما سعی داریم اطلاعات جدید در مورد هیپنوتیزم و همچنین آموزش آن را درآینده دنبال کنیم تا شاید خوانندگان ما با دنیای واقعی هیپنوتیزم آشنا شوند.
? “چپدستها” چگونه انسانهایی هستند؟
با مروری برخصوصیت چپدستی و برخی مشکلات چپدستان در جامعه، به مسائل خاص آنها باید توجه کرد!
بدن انسان آن قدرها که فکر میکنیم متقارن نیست. عدم تقارن داخلی که واضح است، قلب در سمت چپ و کبد در سمت راست قرار دارد و تقریبا در هر ده هزار نفر این وضعیت برعکس است. در ظاهر و از خارج نیز عدم تقارن وجود دارد که چندان محسوس نیست. به چهره دوستانتان خیره شوید، شکل این نیمه صورت با آن نیمه کمی فرق دارد. اگر تصویر یک نیمرخ را با کمک آئینه کامل کنیم و تصویر نیمرخ دیگر را نیز چنین کنیم، دو تصویر کامل باهم مشابه نخواهند بود. غالبا هرکس با یک طرف صورت بیشتر میخندد و به هنگام تبسم لب به یک سمت بیشتر حرکت میکند.
معمولا یک چشم ما بر چشم دیگرمان غالب است و این همان چشمی است که با آن در دوربین یا میکروسکوپ نگاه میکنیم. برای آزمایش، یک دستتان را به جلو دراز کنید. هر دو چشم را باز نگاه دارید و نوک انگشتتان را با نقطه ای در چند متری خودتان میزان کنید. حال یک چشم را ببندید و به آن نقطه نگاه کنید، بعد با چشم دیگر نگاه کنید. چشم غالب آن است که آن نقطه و سرانگشت را (مثل دو چشم) در یک امتداد ببیند.
بعضیها “چپ پا” هستند و با پای چپشان بهتر کار میکنند، با آن پا راه میافتند و بهتر لگد میزنند. در بازی فوتبال، مقابله با بازیکن چپ پا تفاوت میکند.
در زبان انگلیسی، چپ دست را left-handed و به عنوان صفت برای شخص left-handed person میگویند و آن کسی است که یا از روی عادت یا برای آسانی از دست چپ بیشتر استفاده میکند. اصطلاح متداول دیگر برای چپ دست southpaw میباشد که از بازی baseball آمده است. از جمله نشانههای چپ دستی یا راست دستی میتوان بلند کردن دست در کلاس، پرتاب کردن توپ، مسواک زدن، شانه کردن، چکش زدن، آب دادن پای گیاه و دوختن را نام برد. دست دادن با دست راست برای همه یکسان است.
در قدیم چپ دستی را عیب و علت میدانستند. زمانی یک مرد ژاپنی حق داشت زن چپ دستش را طلاق بدهد. اسکیموها فکر میکردند که چپ دستها جادوگرند. در زبان لاتینی چپ را sinister میگویند که به معنی شوم و نحس و بد یمن است. در زبان فرانسوی برای دو واژه چپ و ناشی، یک کلمه gauche به کار میرود و در زبان آلمانی کلمه linkisch به معنی چپ دست و آدمناجور است. در همین فارسی خودمان هنوز بسیاری از مردم، راست را درست میپندارند و چپ را بد و نادرست میدانند و اصطلاحاتی مانند چشم چپ بودن، خواب زن چپ بودن، با کسی چپ افتادن و ... نمونههایی از این طرز تلقی است.
اینکه آیا چپ دستی یا راست دستی )handedness( یک صفت یا خصیصه ژنتیکی (ارثی) است یا نه موضوع تحقیقات بسیاری بوده است. چپ دستی زمینه ارثی دارد و تا حد زیادی ناشی از فعالیت بیشتر سمت راست مغز است. در یک بررسی، مشاهده گردید که حدود ? تا ? درصد از جنینها در رحم مادر، طرف چپشان را بیشتر حرکت میدادند. در خانوادههایی که حتی یک والد (بخصوص مادر) چپ دست است، احتمال بروز چپ دستی بیشتر است. اینکه در قرون وسطی طایفه kerr در اسکاتلند سپر را در دست راست میگرفتند و با دست چپ شمشیر میزدند (والبته احتمال زخم خوردن به قلبشان بیشتر بود)، میتواند تائیدی بر روند اصطلاح “خونی بودن” خصیصه چپ دستی باشد. این طایفه راهپله های قلعههاشان را هم برخلاف جهت عقربههای ساعت ساخته بودند تا شمشیرزنی با دست چپ و سرنگونی دشمن برایشان سهلتر باشد.
با این حال، چپ دستی به طور کامل ارثی یا ژنتیکی نیست، بلکه عوامل محیطی رشد و نمو و حتی شرایط اجتماعی و فرهنگی نیز در آن دخالت دارد. کسانی که با دست راست کار میکنند معلوم نیست که از بدو تولد راست دست بودهاند یا بعدا و به اقتضای شرایط و عوامل محیطی راست دست شدهاند. تشخیص چپ دستی و راست دستی در افراد و اینکه کسی واقعا چپ دست یا راست دست است چندان آسان نیست و نمیتوان این دو گروه را با اطمینان از هم جدا نمود و به همین دلیل برآورد نسبت این دو گروه در جامعه مشکل است. گفته میشود حدود ?? تا ?? درصد از مردم چپ دست هستند. درصد بسیار کوچکی هم هستند که چپ و راست برایشان فرقی نمیکند. امروزه در جوامع متمدن پذیرفتهاند که چپ دستی مطلقا عیب نیست و نباید بچه را مجبور کرد تا بادست راست بنویسد.
ضمنا این هم هنوز به تحقیق معلوم نیست که آیا حیوانات و دیگر پستانداران نیز ترجیح و گرایشی نسبت به یک سمت از بدن خود دارند یا نه؟
گاهی چپ دستها جنبه یک اقلیت را پیدا میکنند، یعنی در عمل با آنها اینگونه برخورد میشود و نوعی تبعیض پیش میآید. وسایل مختلف را علیالقاعده برای راست دستها میسازند از وسایل آشپزخانه و قیچی و قلم خودنویس گرفته تا mug قهوهخوری که بر رویش عکس یا نوشته داشته باشد. صفحه اعداد روی keyboard هم در سمت راست است.
در اروپا و آمریکا، دست دادن و سلام نظامی و دست سوگند بر انجیل نهادن و صلیب کشیدن بر روی سینه همه باید با دست راست باشد و چه ناخوشایند است برای ارباب کلیسا که بچهای با دست چپ روی سینه صلیب بکشد. در هر حال، چپ دستها خیلی خوب خودشان را با دنیایی که برای راست دستها ساخته و پرداخته شده تطبیق دادهاند. معلوم نیست که راست دستها میتوانستند به این خوبی خودشان را با دنیایی متفاوت تطبیق دهند.
نخستین بار در سال ???? سازمان جهانی چپ دستان روز ?? آگوست برابر با ?? مرداد را روز جهانی چپ دستها اعلام نمود و طی سی سال گذشته از این روز برای بالا بردن سطح آگاهی عموم نسبت به موضوع چپ دستی در جهان استفاده شده است، جهانی که راست دستها در آن اکثریت چشمگیری دارند. چپ دستها باشگاهها و فروشگاهها و حتی سایتهای خاص خودشان را در اینترنت دارند. هنوز در ایران، هیچگونه گردهمایی چپ دستان به صورت یک سازمان یا یک انجمن صورت نگرفته است، محیط آموزش و پرورش ایران درصدد تصمیمی جدید در ایجاد باشگاهی برای چپ دستان در آیندهای نزدیک میباشد. به هر حال در یک بررسی که باشگاه چپ دستان انگلیس بر روی ????? عضو چپ دست خود انجام داد، نکات جالبی مشاهده گردید. معلوم شد که در روبوسی کردن انتخاب گونه اول برای بوسیدن بین چپ دستها و راست دستها فرق دارد و همین امر سبب تصادم بینیها میشود! در مهمانیها هم برخی چپ دستها کارد و چنگال را به ترتیب دیگری در دست میگیرند و یا اشتباها از لیوان پهلو دستیشان میخورند. در برخی جوامع، غذا خوردن با دست چپ ناپسند و مذموم است، شاید از این نظر که از دست چپ برای تطهیر و شستشو استفاده میشود. چپ دستها در سینما و تئاتر هم بیشتر دوست دارند در سمت چپ بنشینند لباسهایشان را هم از طرف دیگر بر سر جالباسی میزنند و رو به سمت دیگر آویزان میکنند. گاهی گذاشتن پرونده درکابینت و کتاب در قفسه هم جهت دیگری دارد.بستن بند کفش و بسیاری چیزهای دیگر هم فرق میکند. راست دستها در بازی بیسبال، توپ را به راحتی از سمت چپ یعنی در جهت عقربههای ساعت میدهند ولی برای توپ دهنده چپ دست این کار چندان آسان نیست. به علاوه بسیاری از بازیکنان توپ دهنده چپ دست را بدشانس و بد دست میدانند و از این رو بعضی باشگاههای بیسبال، توپ دهنده چپ دست استخدام نمیکنند.
در مورد همبستگی بین چپ دستی و خصوصیات دیگر، مطالعات زیادی شده و بسیار گفته و نوشتهاند ولی در یک مورد نتیجه آن روشن است و آن اینکه در میان کودکان ? تا ?? ساله بین چپ دستی و “شب ادراری” طبیعی همبستگی آماری مثبت وجود دارد و صد البته که هیچگاه یک همبستگی به طور کامل و در تمام موارد صادق نیست. عارضه PNE را از آن جهت طبیعی مینامند که نقص فیزیولوژیکی مانند کوچکی مثانه یا عدم تعادل هورمونی و بیماریهای عفونی یا روانی عامل آن نیست. چپ دستی و “شب ادراری” هر دو روند ارثی دارند و در پسر بچهها بیش از دختر بچهها است.
وجود هورمون مردانه تستسترون در مقادیر زیاد فعالیت بخش راست مغز، فعالیت سمت چپ بدن را بیشتر میکند و این یکی از دلایل بیشتر بودن چپ دستی در جنس مذکر است.
تنی چند از هنرمندان تراز اول جهان که دستی معجزهگر داشتهاند از جمله میکلآنژ، لئوناردو داوینچی، رامبراند و پیکاسو چپ دست بودهاند.
باخ، بتهوون، اینشتین، چارلی چاپلین و فرد آستر و بسیاری دیگر نیز چنین بودهاند.
میگویند چپ دستها با هوشترند ولی هنوز شواهد علمی کافی برای آن وجود ندارد. نشریه فایننشال تایمز گزارشی داده که تعداد مدیران چپ دست در شرکتهای اینترنتی تقریبا دو برابر شرکتهای غیر اینترنتی یا سنتی است. راستی - Bill Gates آقای کامپیوتر هم همین طور چپ دست است.دوست چپ دستم میگفت در مدرسه ما تمام صندلیها را برای نوشتن با دست راست ساخته بودند و وقتی موقع امتحان میشد من مجبور بودم روی همان صندلیها ولی با ?? درجه تغییر جهت به سمت راست بنشینم تا صفحه زیر دستم در سمت چپ قرار بگیرد. البته در این وضعیت می توانستم دید بهتری نسبت به ورقههای اطرافیانم داشته باشم!
آثار بی حجابی
مقدمه
خدای تعالی انسان را در دو جنس زن و مرد آفرید و به ایشان نعمت بخشید تا مکمل هم باشند، از ایشان خانوادهها تشکیل گردد، نسلها ادامه یافته و باعث سکون و آرامش و رشد و تعالی هم باشند. سپس به هر دو تکالیفی محول فرمود تا با اجرای آنها به سوی سعادت و کمال مطلوب خویش گام بردارند. چرا که زن و مرد هر دو انسانند و هیچ تفاوت و مزیتی از نظر انسان بودن یا در نحوه آفرینش یا رسیدن به سعادت نسبت به همدیگر ندارند بلکه چون زن و مرد دو جنس از یک نوع میباشند که نوعشان همان انسان بودنشان است و جنسشان زن و مرد بودن میباشد و این تفاوت در جنس آنها نیز به خاطر انتظاراتی است که دستگاه خلقت از هر دوی آنها دارد و الا این تفاوت عامل برتری یکی بر دیگری نیست بلکه ملاک برتریشان در نحوه رفتار و کارهایی است که انجام میدهند درست مطلبی که در قرآن مورد تاکید قرار گرفته که هر کس کار صالحی انجام دهد از مرد و زن او مومن است یعنی ملاک برتری ایشان تقوا و انجام تکالیف الهی ایشان است.
مشترکات زن و مرد
با توجه به این که زن ومرد دارای اشتراکات زیادی هستند مانند هر دو انسانند، هر دو دارای وجدان هستند، هر دو دارای فطرت پاکی میباشند هر دو میتوانند صاحب ثروت باشند و یا فعالیت اقتصادی نمایند در هر دو حس آرمانجویی ، حقیقت طلبی، میل به جاودانگی و صدها وجه مشترک دیگری نیز دارند، دارای یک سلسله تکالیف مشترکی نیز میباشند یعنی هر دو برای رسیدن به سعادت باید نماز بخوانند، هر دو باید عمل صالح انجام دهند، هر دو از انجام هر گناهی اعم از غیبت و زنا و غیره دوری کنند، هر دو باید در صورت داشتن امکانات مالی خمس و زکات بدهند، اگر قدرت مالی پیدا کردند باید به حج واجبی بروند و ... .
تفاوتهای زن و مرد
اما چون از نظر جنسی متفاوت هستند با وجود تمام مشترکاتی که با هم دارند دارای یک سلسله تکالیف مخصوص به خود نیز بوده در برخی تکالیف متفاوتند هر چند برخی از راههای رسیدن به کمال آنها متفاوت است مثلا زن در تولید مثل نقش اساسی را نسبت به مرد دارد، عاطفه و عشق با گوشت و خون زن آمیخته شده و در واقع جزئی از وجود زن میباشد، حس مادری که در همه اینها نسبت به مرد نقش سرنوشتسازی بر عهده دارد، ولی آنها با انجام وظایف مربوط به خویش به کمال خواهند رسید چنانکه مثلا زن با شوهرداری و مرد با جهاد مال و جان ، هر دو ثواب جهاد در راه خدا را خواهند داشت. پس هر چند تکالیف متفاوتند ولی در پاداش و کمال نهایی یکسانند.
حجاب ماموریت ویژه زنان
از جمله تفاوتهای تکلیفی زن و مرد، حجاب زنان میباشد ، که بر زنان واجب شده است. حجاب همچنان که میدانیم به معنی "پوشیدن" بوده و در اصطلاح فقها ، کلمه "ستر" بکار رفته که به معنی پوشش است. یعنی اینکه زن، خود را به نحوی از دید نامحرم پوشانده و جلب توجه نکند. که در سوره نور آیه 31 به این حکم الهی اشاره شده است با این بیان که ( و به زنان با ایمان بگو دیدگان خود را _ از هر نامحرمی _ فرو بندند و زیورهای خود را آشکار نگردانند مگر آنچه که _ طبعا _ از آن پیداست و باید روسری خود را بر گردن خویش فرو اندازند و زیورهایهایشان را جز برای شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پسرانشان یا پسران شوهرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهرانشان یا زنان _ همکیش _ خود یا کنیزانشان یا کودکانی که بر عورتهای زنان وقوف حاصل نکردهاند آشکار نکنند و پاهای خود را _ به گونهای به زمین _ نکوبند تا آنچه از زینتشان نهفته میدارند معلوم گردد. ای مومنان همگی _ از مرد و زن _ به درگاه خدا توبه کنید امید که رستگار شوید.)
در صورتی که زنان از عهده این تکلیف شانه خالی کنند نه تنها باعث از دست رفتن ارزش و کرامت انسانی خود خواهند شد بلکه نتایج بدی نیز در جامعه بر جای خواهد گزارد که در زیر به طور فهرست وار اشاره میگردد.
• پشت پا زدن به قانون و فرمان الهی.
• گسستن پیوند خانوادهها.
• افزایش کودکان سرراهی و بی سرپرست.
• بیماریهای روحی و روانی.
• فساد و بی بندوباری و شهوترانی
• رکود فعالیتهای اجتماعی
• صرف هزینههای غیر ضروری برای خرید وسایل آرایش و تهیه لباسهای مبتذل.
• عذاب الهی
زنان همچون مرواریدهایی هستند که اگر از صدفشان که همانا حجاب آنهاست بیرون بیایند مورد سوء استفاده و دستبرد آلودگان و غارتگران حریم عصمت و حیا واقع شده، ارزش و کرامت خویش را از دست خواهند داد و با جلوهگری و آرایش و عشوهگری باعث بروز بیماریهای روحی و روانی جوانان، از هم پاشیدن بنیان خانوادهها، فساد و فحشا خواهند شد. در اینجا بد نیست جهت اهمیت مطلب نگاهی گذرا به نامهای که چارلی چاپلین به دختر خود نوشت بیاندازیم تا روشن گردد که حجاب فقط یک بحث مذهبی نبوده و یک مسئله فرا مذهبی میباشد.
نامهای که چارلی چاپلین به دخترش نوشت.
چارلی چاپلین در بخشهای پایانی نامه خود به دخترش این چنین بیان می دارد: حقیقت را با تو میگویم دخترم: مردمان بر روی ریسمان نااستوار سقوط میکنند. شاید که شبی در خشش گرانبهاترین الماس این جهان، تو رافریب دهد آن شب این الماس، ریسمان نااستوار تو خواهد بود و سقوط تو حتمی است. شاید روزی چهره زیبای شاهزادهای تورا گول بزند آن روز بند بازی ناشی خواهی بود و بند بازان ناشی همیشه سقوط میکنند. دل به زر و زیور نبند زیرا بزرگترین الماس این جهان آقتاب است و خوشبختانه این الماس بر گردن همه میدرخشد ...
.... اما اگر روزی دل به مردی بستی، با او یکدل باش. به مادرت گفتهام در این باره برایت نامهای بنویسد او عشق را بهتر از من میشناسد واو برای تعریف یکدلی شایسته تر از من است. کار تو بس دشوار است این را میدانم. اما هیچ چیز و هیچکس دیگر در این جهان نیست که شایسته آن باشد که دختری ناخن پایش را به خاطر او عریان کند. برهنگی بیماری عصر ماست و من پیرمردم و شاید که حرفهای خنده دار میزنم. اما به گمان من تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست میداری. بد نیست اگر اندیشه تو در این باره مال ده سال پیش باشد، مال دوران پوشیدگی، نترس این ده سال تورا پیر نخواهد کرد ...
پس کسانی که به هر طریقی، برهنگی را رواج میدهند چه با تولید لباسهای مبتذل، چه با فروش آنها و چه زنانی که در انظار عمومی و نزد نامحرم از این پوششها استفاده میکنند، نه تنها همه مخالفت امر خدا و ائمه و پیامبر صلی الله علیه و آله نمودهاند بلکه در مقابل همه ضرر و زیانهای مختلف فردی، روانی و اجتماعی وبه خطر افتادن سلامتی روانی اجتماعی و به طبع آن انواع مرضهای جسمی مسئول خواهند بود و علاوه بر هلاکت خود زمینه هلاکت دیگران را نیز فراهم خواهند کرد.
WebCopier Pro نام
یک Offline Browser قدرتمند از شرکت MaximumSoft می باشد که با سرعت بالا به دانلود
کامل وب سایت مورد علاقه ی شما بپردازد . دسترسی آسان و سریع به تمامی پروژه های
دانلود ( تمامی سایتهایی که آماده ی دانلود
کرده اید ) دانلود یکی پس از دیگری
پروژه ها , توانایی Pause و Resume در دانلود پروژه ها , دارای توانایی دانلود وب
سایتهای بزرگ و حجیم و حتی شاخه و Directory از یک وب سایت می باشد . Java ,
Java Classes و Macromedia Flash را ساپورت می کند .توانایی پشتیبانی Proxy Server
و حتی استفاده از username & password برای سایتهای Secure از ویژگی های دیگر این
Offline Browser قدرتمند است . توانایی برنامه ریزی برای دانلود و دانلود مرتب و
طبقه بندی شده ی پروژه ها و همچنین توانایی رایت پروژه ها بر روی CD نیز بر امکانات
این نرم افزار می افزاید .
توجه: دانلود در ادامه مطلب