استاندار خراسان جنوبی در جمع پرسنل استانداری :
محدوده خدمت
ممکن است این سئوال پیش بیاید که آیا خدمت , مطلقا,ارزش ذاتی دارد؟ در هر جا و به هرکس که خدمت بشود پسندیده و مورد ستایش است ؟ یا خدمت مسلمانان به یکدیگر, در جامعه اسلامی است که دارای ارزش و اهمیت است ؟
از نظراسلام , خدمت به مردم به تعبیر روایات[ ناس] , عملی است مطلوب و شایسته . پیامبراکرم[ ص] فرمود:
راس العقل بعدالدین انوددالی الناس واصطناع الخیرالی کل برو فاجر .
پس ازایمان به خداوند, سرآمد تمام اعمال عاقلانه , بشر دوستی و نیک به مردم است چه خوب و درستگار باشند و چه فاسق و گناهکار.
آنان که بسان خورشید بر نیک و بد می تابند و بخل وامساکی دراین جهت ندارند, بی شک خدمتگزار بشرند واز پاداش خداوند نیز بهره مند.
امام موسی بن جعفر( ع ) فرمود:
ان لله عبدا فی الارض یسعون فی حوائج الناس هم الامنون یومالقیامه
خدا را در زمین بندگانی است که در برآوردن نیازمندیهای مردم تلاش می کنند. ایشان , در قیامت درامنیت وامان قرار دارند.
این گونه روایات , خدمت را, مطلقا,ارزش دانسته و محدودیتی در آن قائل نشده است روایات فراوان دیگری نیز داریم که در آنها قید خدمت به مومن آورده شده که به برخی از آنهااشاره خواهیم کرد.از مجموع این دو گروه از روایات چنین به دست می آید که خدمت رسانی مساله ای است که دارای ارزش ذاتی و همانگونه که خدمت به مومن ازارزش والایی برخورداراست , خدمت به غیر مومن نیزارزش است .
یادداشت های شخصی آقای محمود احمدی نژاد :
مدتهاست که به خدمت ها و خیانتهای دیوانسالاری (بوروکراسی) می اندیشم.
دیوانسالاری موجود، چقدر به حل مشکلات کمک می کند و چه میزان به تثبیت مشکلات می انجامد؟
دیوانسالاری پدیده جدیدی نیست وتمدن ها و حکومتهای مقتدر، هرگز بدون انضباط دیوانی نبوده اند. در دوره های اخیر هم بوروکراسی را تجسم مدیریت عقلی و علمی دانسته اند ولی باید دید که آنچه روی کاغذ آمده و موضوع بحثهای نظری در باب عقلانیت ابزاری بوده با آنچه عملاً اتفاق افتاده و بخصوص آنچه با پوشش مدرنیزه کردن دولت ها در دهه های اخیر تحقق یافته ، واقعاً چه مقدار دولت را عقلانی و چه مقدار عقل ها را دولتی یعنی رسمی، کلیشه ای و اداری کرده است؟
یادداشت های شخصی آقای محمود احمدی نژاد :
مدتهاست که به خدمت ها و خیانتهای دیوانسالاری (بوروکراسی) می اندیشم.
دیوانسالاری موجود، چقدر به حل مشکلات کمک می کند و چه میزان به تثبیت مشکلات می انجامد؟
دیوانسالاری پدیده جدیدی نیست وتمدن ها و حکومتهای مقتدر، هرگز بدون انضباط دیوانی نبوده اند. در دوره های اخیر هم بوروکراسی را تجسم مدیریت عقلی و علمی دانسته اند ولی باید دید که آنچه روی کاغذ آمده و موضوع بحثهای نظری در باب عقلانیت ابزاری بوده با آنچه عملاً اتفاق افتاده و بخصوص آنچه با پوشش مدرنیزه کردن دولت ها در دهه های اخیر تحقق یافته ، واقعاً چه مقدار دولت را عقلانی و چه مقدار عقل ها را دولتی یعنی رسمی، کلیشه ای و اداری کرده است؟
بسیاری از انقلابها در تارهای عنکبوتی بوروکراسی، گرفتار شده اند، تارهایی که خاصیت ارتجاعی و بازگرداننده دارند و همه شور و شعور انقلابی را خنثی می کنند و اوضاع را به عصر ماقبل انقلاب ها باز می گردانند.
خواص مثبت دیوانسالاری را کاملاً می پذیریم مشروط به آنکه براستی به مدیریت علمی بینجامد.
اما دست کم درکشورهایی چون کشور ما که دهه های متوالی تحت سلطه رژیمهای وابسته بوده اند و الگوهای جعلی، تحمیلی و وارداتی پوسیده را تجربه کرده اند، مساله بوروکراسی، غالباً نوعی دولت در دولت را می سازد تا ظاهراً بودجه اقتصاد و مملکت را محاسبه پذیر، برنامه ریزی شده و علمی وشفاف نشان دهد اما در واقع مسائل بسیاری را غیرشفاف، غیرعملی و حتی تبدیل به ضد برنامه می نماید.
حتی بهتر است بگویم بوروکراسی گاهی، نقش ابزاری خود را از دست می دهد، تبدیل به یک ایدئولوژی می شود و اخلاق ویژه ای می سازد که حالتی تخدیری و ایستا را برکل سیستم تحمیل می کند. در نتیجه کم کم وسیله تبدیل به هدف می گردد و هدف به وسیله!
ایدئولوژی دیوانسالارانه، عملا باعث اصطکاک درون سیستمی می شود. همه چرتکه می اندارند و هرکس جزئیات کار خود را می داند اما هیچکس از کلیت کار و نتیجه عملی آن، چیزی نمی داند. همه مشغول کارند اما کاری پیش نمی رود. تلاش می کنند ولی گره ای باز نمی شود.
به طور خلاصه باید گفت که نظام بوروکراسی موجود چند شاخصه برجسته دارد. اول اینکه پیچک وار در حال توسعه است . یعنی اصولا میل دایمی به بسط حوزه نفوذ و سیطره اختیارات و دائره استیلای خود دارد .
دوم اینکه با تمام توان از خود دفاع می کند. حتی ساختمان و ابزار کار مازاد خود را هم راضی نیست که به دیگران بدهد و به بهانه های واهی از آن مراقبت می نماید .
سوم اینکه به شدت بخشی نگر و جزیی نگر است.
شاخصه چهارم این است که در مقابل تحولات مقاوم است. هر نوع تحول را به منزله آسیب به خود تلقی و در برابر آن مقاومت می نماید و آخر اینکه با زدهی آن بسیار پائین و هزینه آن فراوان و رو به افزایش است.
درچنین وضعیتی چه راه حل هایی وجود دارد؟
عده ای تسلیم می شوند و بیلان کار از پائینی ها می گیرند و به مسئولین بالاتر می دهند و وجدانشان با همین آمارها آرام می گیرد در حالی که برای امثال من آدم ها مهمند نه آمارها. آمارها را همه دولتها و مدیران می دهند
در توصیف حقیقت عرضه نیاز برادران دینی و آثار پاسخ مثبت دادن به خواستههای آنان و برآورده ساختن نیازهایشان، جملات فراوانی از معصوم علیهمالسلام نقل شده است که هر یک از آنها، به بخشی از اهمیّت و فضیلت یاری رساندن به مؤمنان و خدمت کردن به آنان اشاره دارد. امام موسی بن جعفر علیهالسلام در اینباره میفرمایند: «وقتی برادر مؤمنی نیاز خود را به مؤمنی عرضه میکند، این عرضه کردنْ نعمتی است که از سوی پروردگار عالمیان به سوی او فرستاده شده است؛ بنابراین اگر فرد مؤمن نیاز برادر خود را برطرف کند، این کار او را به ولایت و دوستی ما پیوند میدهد و از این رهگذر، زمینه نزدیک شدن به خداو برخورداری از ولایت و محبّت الهی برای او فراهم میشود».
از مسائل مهمی که کمتر به آن توجه شده است مبحث فرهنگ سازی برای خدمت گزاری یا انجام کار برای مردم است ، خدمت کردن به مردم در دین مبین اسلام و همه ادیان الهی مورد تأکید است و ازجمله با ارزش ترین کارها در اسلام خدمت کردن به مردم است که متأسفانه سیستم اداری ما در بعد فرهنگ سازی برای خدمت گزاری خوب عمل نکرده و همین امر باعث گردیده دستگاه اداری ما در موضوع خدمت گزاری نتواند آن طور که شایسته مردم است وظائفش را انجام دهد و رضایت مردم را جلب نماید ضمن اینکه ما بهترین و شریفترین قشر جامعه را در دستگاههای اداری داریم ، بنابراین لازم است قبل از ورود کارمند به عرصه خدمت رسانی آموزش های مورد نیاز در رابطه با خدمت رسانی به آن ارائه داد ، ما به سمتی پیش رفته ایم که جایگاه ارباب رجوع با مستخدم عوض شده ارباب رجوع جایگاه بسیار والایی دارد و در دستگاه اداری باید مورد تکریم قرار گیرد و مستخدم همیشه باید خودش را خادم ارباب رجوع بداند و جایگاه کارمند از عنوان مستخدم بودن آن مشخص است ولی قضیه برعکس شده مستخدم احساس می کند که بر مردم ارجحیت دارد و جایگاهش بالاتر از مردم است ما باید برای فرهنگ سازی کار و تلاش و خدمت گزاری به مردم راهکارهای عملی انجام دهیم و خدمت گزاری به مردم را تقویت نمائیم.
عوامل موثر بر وجدان کار
1- عوامل اجتماعی
هر فرد قبل از اینکه به سازمان کاری وارد شود به عنوان یک فرد تحت تأثیر آن جامته قرار گرفته و بسیاری از خصایص فردی در او شکل می گیرد.
2- عوامل سازمانی
عوامل سازمانی عبارتند از :
الف: ضوابط و مقررات سازمانی
ب: سبک مدیریت
ج: تقسیم کار
د: فرهنگ سازمانی
ه: تشویق و تنبیه
خدمت کردن و خدمت گزاری به مردم خدمت به خداست. اگر خدا را دوست داری بندگان خدا را خدمت گزار باش و بدان که اگر بنده ای را شاد کنی هزار بار بهتر از آن است که شب و روز به ورد و ذکر مشغول باشی.
مومن در بینش و نگرش قرآنی کسی است که به همه آفریده ها به عنوان موجودات مستحق خدمت می نگرد و اگر دست به دعا و نیایش برداشت از خداوند می خواهد که هر گرسنه ای از انسان و غیر انسان و یا کافر و مومن سیر کند و هر بی پوشاکی را بپوشاند و هر بینوایی را نوا و هر بی پناهی را پناه و هر اسیری را آزاد سازد.
خدمت به آفریده های الهی که آدمی را به بالاترین سطح کمال بشری می رساند و افزون بر انجام تکلیف و ماموریت و وظیفه خلافت الهی شخص را به عالی ترین درجات بالا می برد. یکی از عناصر قواعد اخلاقی مجموعه جهان خدمت است. که برای به نتیجه رسیدن تکامل بشریت وجود آن لازم خواهد بود ، در واقع آنچه در سطح رفتاری فرد لازم می آید خدمت کردن است نه به دلیل اینکه ما را آدمهای خوبی بدانند بلکه برای اینکه بدون خدمت کردن هیچ کس امکان رشد را نمی یابد .یکی از فاکتورهای که باید همیشه در نظر داشت این است که باید خدمت را از نیکوکاری جدا نمود ، در واقع خدمت عملی سخاوتمندانه و کمک از یک فرد به فرد دیگر در موقعیتی برابر است در حالی که نیکوکاری بخشش از سوی کسی است که دارد به کسی که ندارد.در یک زندگی معقول نیکوکاری جای خود را به خدمت می دهد و در نتیجه یک رابطه دوجانبه ایجاد می شود و در این ارتباط ، هم دریافت و هم ایثار هر دو باهم صورت می گیرد در واقع ما در حال خدمت خودخواهی را نابود می کنیم و تساوی خود را با دیگران برقرار می سازیم. برخی از لوازم خدمت برای یک شخص :1- معرفت نفس: در مرحله اول ابتدا باید شخص توانایی ها و استعدادهای خود را بشناسد و قوای خود را در جهت خدمت به کار گیرد.2- درک : شخص باید به این درک برسد که هیچ کس نمی تواند ضرورت اساسی خدمت را در زندگی بشر انکار کند . و خدمت را به عنوان یک اصل برای زندگی بهتر بپذیرد.3- عشق : بدون عشق انجام هیچ کاری نتیجه مطلوب را نمی دهد. شخص خادم می بایست عشق به همدوستی همنوعی و خدمت به دیگران را در خود پرورش دهد و حس خودخواهی را در خود تا حد امکان کاهش دهد.4- اراده : داشتن اراده سالم بستگی به رشد و تکامل لازم در معرفت نفس یا حب نفس دارد. و نتیجه یک اراده آزاد انسانی خدمت به همنوع است.
منبع: کتاب روانشناسی معنوی با اندکی تغییرات
یکی از مهمترین آموزههای قرآن و اهل بیت علیهم السلام خدمتبه مردم و نیازمندان جامعه است . از دیدگاه مکتب حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام خدمتگزاری به افراد جامعه، حد و مرزی ندارد و یک دین باور حقیقی در تمام صحنههای زندگی با الهام از رهبران آسمانی خویش میکوشد تا باری را از دوش دیگران بردارد و خدمتی را به بشر ارائه کند; گر چه فرد مخدوم، هم کیش او نباشد، البته خدمتبه اهل ایمان اهمیت ویژهای دارد . امام حسین علیه السلام با تاکید بر این باور وحیانی میفرماید: «اعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلاتملوا النعم فتتحول الی غیرکم; (1) بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه میکنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محول خواهد شد .»
یکی از مهمترین آموزههای قرآن و اهل بیت علیهم السلام خدمتبه مردم و نیازمندان جامعه است . از دیدگاه مکتب حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام خدمتگزاری به افراد جامعه، حد و مرزی ندارد و یک دین باور حقیقی در تمام صحنههای زندگی با الهام از رهبران آسمانی خویش میکوشد تا باری را از دوش دیگران بردارد و خدمتی را به بشر ارائه کند; گر چه فرد مخدوم، هم کیش او نباشد، البته خدمتبه اهل ایمان اهمیت ویژهای دارد .
امام حسین علیه السلام با تاکید بر این باور وحیانی میفرماید:
«اعلموا ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلاتملوا النعم فتتحول الی غیرکم; (1) بدانید نیازمندیهای مردم که [به شما مراجعه میکنند] از نعمتهای الهی است پس نعمتها را افسرده نسازید [یعنی مبادا با رنجاندن مردم نیازمند کفران نعمت کنید] که این وظیفه خدمت رسانی به دیگران محول خواهد شد .»
بزرگ رهبر جهان اسلام حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله در پیامی جهانی به پیروان خود چنین رهنمود میدهد:
«ایما مسلم خدم قوما من المسلمین الا اعطاه الله مثل عددهم خداما فی الجنة; (2) هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشتبه او عطا خواهد کرد .»
اساسا یکی از مهمترین آرزو و درخواستهای ائمه اطهار علیهم السلام از خداوند متعال توفیق خدمتگزاری به مردم بوده است و آنان این خواسته ارزشمند خویش را در قالب دعاها و سخنان گهربار خویش ابراز مینمودند . امام سجاد علیه السلام در دعای مکارم الاخلاق با پروردگار متعال چنین نجوا میفرماید:
«واجر للناس علی یدی الخیر ولاتمحقه بالمن (3) ; خداوندا! انجام کارهای خیر را برای مردم، به دست من اجرا کن و خدمات نیکم را با منت گزاری ضایع مگردان .»
رفع نیاز حاجتمندان و کمک به ارباب رجوع، از نکات قابل توجهی است که در جوامع حدیثی و منابع فقهی بخشهای مستقلی برای آن منظور شده است . «قضاء حاجة المؤمن» ، «خدمة المؤمن» ، «الاهتمام بامور المسلمین» ، «الطاف المؤمن و اکرامه» برخی از عناوین این ابواب است . در متن این گفتارهای سودمند، افزون بر ثوابهای اخروی خدمت رسانی، به نتایج پربار این صلتخداپسندانه در دنیا نیز اشاره شده است . در یکی از همین روایات، حضرت سیدالشهداء علیه السلام به خدمتگزاران راستین به مردم نوید میدهد:
«من نفس کربة مؤمن فرج الله عنه کرب الدنیا والاخرة (4) ; هر کس اندوهی رااز دل یکی از اهل ایمان بزداید، خداوند متعال غصههای دنیا و آخرت او را از میان برداشته [مشکلاتش را حل خواهد نمود ].» بنابراین خدمت رسانی در جامعه اسلامی، بویژه از سوی کارگزاران و مسئولان و صاحبان قدرت و مال و متنفذان، امری لازم و ضروری است . و شایسته است که هر مسلمان وظیفه شناس و مسئولیتپذیر در هر پست و مقامی که باشد در امر خدمت رسانی همت نماید و تلاش خود را مضاعف گرداند .
خاطر ناشاد را دلشاد کردن همت است
باغ آفت دیده را آباد کردن همت است
صید مرغان حرم کردن ندارد افتخار
طایری را از قفس آزاد کردن همت است
نان بریدن شیوه مردان والا نیست، نیست
نان برای نوع خود ایجاد کردن همت است
در زمان ناتوانی یاد یاران فخر نیست
روز قدرت از ضعیفی یاد کردن همت است
در این نوشتار سعی شده که عمل مقدس خدمت رسانی در سیره و سخن شاخصترین الگوی خدمتگزاران، یعنی حضرت سیدالشهداء علیه السلام بررسی شده و برخی از زیباترین رفتارها و گفتارهای آن خادم راستین امت اسلام و جامعه بشری به خوانندگان بزرگوار عرضه شود; زیرا آن حضرت، پناه بیپناهان، دستگیر یتیمان و اسوه کامل خدمتگزاران است . حضرت مهدی علیه السلام در زیارت ناحیه مقدسه خطاب به آن بزرگوار میفرماید:
«کنت ربیع الایتام وعصمة الانام وعز الاسلام ومعدن الاحکام وحلیف الانعام; [ای جد بزرگوار!] تو بهار یتیمان، حافظ وپناه مردم، مایه سرافرازی اسلام، کانون احکام و معارف الهی و هم پیمان بخشش و احسان بودی .»
آری امام حسین علیه السلام نمونه بارز خدمتگزاری و خدمت رسانی به مردم دردمند بود، او با اعمال و رفتار خویش نه تنها گرهی رااز زندگی گرفتاران باز میکرد بلکه چگونه خدمت کردن به دیگران را به علاقهمندان خویش و بشر دوستان عالم عملا آموزش میداد .
در سیره امام حسین علیه السلام در زمینه خدمت رسانی نکات ظریفی وجود دارد که دقتبیشتر خادمان دلسوز را میطلبد . توجه به شخصیت و حیثیت افراد در امر خدمت رسانی از مهمترین ویژگیهایی است که شایان توجه میباشد; چرا که اگر در ضمن اجرای نیکی و احسان و کمک به ارباب رجوع به عزت نفس و آبروی افراد بیتوجهی شود، نه تنها عمل خدمت رسانی نتیجه مثبت نخواهد داد بلکه مایه انزجار و نفرت نیز خواهد بود . دراین صورت شیرینترین ثمره خدمتبه تلخترین خاطرهها تبدیل خواهد شد; به همین جهت، حضرت سیدالشهداء علیه السلام به این نکته لطیف توجه خاصی داشت و در مواجهه با نیازمندان این شیوه را رعایت میکرد . دو نمونه از رفتار آن حضرت را در این زمینه با هم میخوانیم:
1 . روزی شخصی از انصار برای حل مشکل خود به پیشگاه آن بزرگوار آمد . او هنوز لب به سخن نگشوده بود که امام علیه السلام از چهره نگران و سیمای گرفته او، دردها و رنجهای درونیاش را دریافت و به وی فرمود:
«یا اخا الانصار صن وجهک عن بذلة المسالة وارفع حاجتک فی رقعة فانی آت فیها ما سارک انشاءالله; ای برادر انصاری، خواستهات را به صورت شفاهی مطرح نکن . خواسته خود را در کاغذی بنویس تا انشاءالله من با انجام دادن آن، موجبات خوشحالی تو را فراهم آورم .»
او نیز در نامهای چنین نوشت:
«یااباعبدالله، من به فلانی پانصد دینار بدهکارم و او مرا تحت فشار قرار داده، با او صحبت کن تا به من مهلت دهد .»
امام نامهاش را مطالعه کرده و سپس به درون منزل رفت و کیسهای حاوی هزار دینار آورد و به مرد انصاری داد و به او فرمود:
«پانصد دینار آن را به طلبکار خود پرداخت کن و بابقیه این پول به زندگیات سامان ده .»
و در ادامه افزود:
«ولاترفع حاجتک الا الی احد ثلاثة: الی ذی دین، او مروة، او حسب، فاما ذوالدین فیصون دینه واما ذوالمروة فانه یستحیی لمروته واما ذوالحسب فیعلم انک لم تکرم وجهک ان تبذله له فی حاجتک فهو یصون وجهک ان یردک بغیر قضاء حاجتک (5) ; [ای برادر، اگر روزی گرفتار شدی] مشکل خود را به جز برای سه کس اظهار نکن:
1 . افراد دیندار; 2 . جوانمرد; 3 . انسانهایی که شرافتخانوادگی دارند .
دیندار برای حفظ دین خود [به تو یاری میرساند] و جوانمرد به سبب مردانگی خود حیا میکند [و به کارت رسیدگی میکند] و فرد اصیل و شریف نیز میداند که تو با رفتن نزد او از آبرویت مایه گذاشتهای و برای انجام دادن خواستهات کوشیده، آبرو و شخصیت تو را حفظ میکند .»
2 . روزی مردی بینوا که بر اثر فشار زندگی جانش به لب رسیده و دستش از همه جا کوتاه شده بود به امید رسیدن به نوایی به مدینه آمد . او در آنجا از کریمترین و سخیترین فرد سؤال کرد .
به او گفته شد: حسین بن علی علیه السلام شریفترین و سخیترین فرد مدینه است . مرد بینوا در جستجوی آن امام بزرگوار به مسجد آمد و حضرت را در حال نماز دید . او در همان جا با خواندن ابیاتی خواستهاش را مطرح نمود:
«لم یخب الان من رجاک و من
حرک من دون بابک الحلقة»
«تا به حال ناامید و مایوس نشده هر کسی که به تو امید بسته و درب خانهات را کوبیده است .»
«انت جواد وانت معتمد
ابوک قد کان قاتل الفسقة»
«تو بخشندهای و تو مورد اعتمادی و پدرت نابود کننده افراد فاسق و تبهکار بود .»
امام حسین علیه السلام بعد از شنیدن سخنان وی رو به قنبر کرد و فرمود:
«آیا از مال حجاز چیزی بجای مانده است؟» قنبر گفت: «بلی، چهار هزار دینار داریم .» امام فرمود: «قنبر! آنها را حاضر کن که این شخص در مصرف آنها از ما سزاوارتر و نیازمندتر است .»
سپس امام به منزل رفت و ردای خود را - که از برد یمانی بود - از تن در آورد و دینارها را در آن پیچید و از لای در به آن مرد نیازمند داد و اشعار او را نیز با ابیاتی چنین پاسخ فرمود:
«خذها فانی الیک معتذر
واعلم بانی علیک ذوشفقة»
«اینها را از من قبول کن، من از تو عذر میخواهم و بدان که من برای تو مهربان هستم .»
«لو کان فی سیرنا الغداة عصا
امستسمانا علیک مندفعة» «اگر امروز قدرت و حکومتی داشتیم و دست ما بازتر بود، مطمئنا آسمان جود و رحمت ما بر تو ریزش میکرد .»
«لکن ریب الزمان ذوغیر
والکف منی قلیلة النفقة»
«ولی حوادث روزگار در حال دگرگونی و تغییر است و بخشش من اندک شده است .»
مرد نیازمند هدایای امام را از لای در گرفت و گریست . امام پرسید: «آیا عطای ما را کم شمردی؟» گفت: «نه، هرگز بلکه به این نکته میاندیشم که این دستان پرمهر و با سخاوت چگونه در زیر خاک پنهان خواهد شد (6) ! !»
اگر در مواردی انسان نتواند نیاز حاجتمندی را برآورد، شایسته است که او را با زبان خوش و رفتاری دلانگیز راضی کند; چرا که برای خدمتگزار وظیفه شناس همیشه کمک مالی به درماندگان ممکن نیست; ولی او میتواند با رفتار دلپذیر خود، مرهمی بر زخم دردمندان، بگذارد; همچنان که رسول گرامی اسلام میفرماید:
«انکم لن تسعوا الناس باموالکم فسعوهم باخلاقکم; (7) شما هرگز نمیتوانید همه مردم را با بذل مال [راضی کرده] و گشایشی در زندگی بر ایشان ایجاد کنید ولی با اخلاق خوشتان آنان را خشنود کنید .»
بر همین اساس، حضرت امام حسین علیه السلام گاهی که برایش رفع گرفتاری مستمندان مقدور نبود با گشاده رویی و رفتاری خوشایند مراجعان را راضی میفرمود . یکی از این مصادیق را مرور میکنیم:
آن حضرت نشسته بود که فرد نیازمندی به آن بزرگوار مراجعه کرد و اظهار داشت: ای پسر رسول خدا، به دادم برس! فلان شخص از من طلبکار است و میخواهد مرا زندانی کند . امام حسین علیه السلام فرمود: «والله ما عندی مال اقضی عنک; به خدا قسم! الان هیچ پولی ندارم که بدهی تو را پرداخت نمایم .»
مرد بدهکار گفت: «پس لااقل با او گفتگو کن شاید رایش عوض شود .»
امام فرمود: «من هیچ گونه آشنایی با طلبکار تو ندارم، اما از پدرم امیرمؤمنان علیه السلام شنیدم که میگفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است: «من سعی فی حاجة اخیه المؤمن فکانما عبدالله تسعة الاف سنة، صائما نهاره، قائما لیله; (8) هر کس در راه حل مشکل برادر ایمانی خود تلاش نماید چنان است که نه هزار سال خدا را عبادت کرده در حالی که روزها را روزه گرفته و شبها را به عبادت گذرانیده باشد .»
به همین جهت اگر نتوانیم خدمتی به نیازمندان بکنیم، رفتار خوشایند، میتواند تا حدودی از دردهای درونی افراد رنجور کاسته و موجب آسایش خاطر آنان باشد . شاعری خوش ذوق این نکته را چنین ترسیم کرده است:
آرزو دارم که گر گل نیستم، خاری نباشم
باربرداری زدوشی نیستم باری نباشم
گر چه نتوانم ستانم حق مظلومی ز ظالم
باری این خواهم که همکار ستمکاری نباشم
نیستم گر نوشدارویی برای دردمندی
نیز بابی دست و پایی نیش جراری نباشم
عیادت از بیماران نیازمند از ویژگیهای مهم سالار شهیدان بود . آن حضرت با ملاقات آنان علاوه بر دلجویی و تسکین آلام روحی و جسمی بیماران و دردمندان، به مشکلات مادی و اقتصادی آنان نیز رسیدگی میکرد; چرا که مریضهای فقیر و مستمند بیش از آنکه در اندیشه سلامتی خود باشند به فکر بدهکاریها و نیازهای مادی خود هستند و این مشکل از نظر روحی و روانی شدیدا آنان را میآزارد . به همین جهتبر افراد توانمند و مرفه جامعه مسلمین لازم است که به این موارد توجه بیشتری داشته باشند و همچنان که در فکر رفاه و آسایش خود و خانوادههایشان هستند در اندیشه این گروه دردمند نیز باشند .
«ابن شهر آشوب» مینویسد:
«روزی امام حسین علیه السلام به ملاقات بیماری بدهکار به نام اسامة بن زید رفت . او در بستر بیماری آه و زاری میکرد و مکرر میگفت: ای وای از دست غم و اندوه! حضرت از او پرسید: چه اندوهی داری؟ اسامة گفت: بدهکارم و غم و غصه شصت هزار درهم قرض، تمام وجودم را فرا گرفته است . امام حسین علیه السلام فرمود: ناراحت نباش! من بدهیهای تو را پرداخت میکنم . اسامة گفت: میترسم قبل از پرداختبدهیهایم بمیرم . حضرت فرمود: من تمام بدهی هایت را قبل از مرگ تو میپردازم .
حضرت اباعبدالله علیه السلام همچنان که وعده داده بود قبل از مرگ اسامة تمام قرضهای وی را پرداخت (9) .»
امام حسین علیه السلام بسان همه پیشوایان معصوم در خدمت رسانی به محرومان و یتیمان، برنامه ویژهای داشت و آن حضرت منتظر نمیماند که یتیمی به او مراجعه کرده، نیازهایش را بازگو کند . سرور آزادگان جهان برای رسیدن به درجات خدمتگزاران حقیقی، خود پیشقدم میشد و به طور ناشناس و در دل شبهای تاریک به رفع مشکلات یتیمان، بیوه زنان و محرومان جامعه میپرداخت . او همچون پدر ارجمندش حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام آن چنان در این امر مهم اهتمام داشت و کار خود را به صورت غیر محسوس انجام میداد که تا قبل از شهادتش مردم عادی از یتیم نوازی و خدمات محرومیت زدایی آن جناب آگاهی نداشتند .
«شعیب بن عبدالرحمن خزاعی» در این زمینه میگوید: «بعد از حماسه عاشورا، مردان قبیله بنی اسد - هنگامی که خواستند جسد مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام را دفن کنند - بر دوش آن حضرت، اثر زخمی یافتند که کاملا از جراحتهای جنگی متفاوت بود; زخم کهنهای بود که هیچ شباهتی به زخمهای روز عاشورا نداشت . از امام سجاد علیه السلام در این مورد سؤال کردند . آن حضرت در پاسخ فرمود:
«هذا مما ینقل الجراب علی ظهره الی منازل الارامل والیتامی; (10) این زخم بر اثر حمل کیسههای غذا و به دوش کشیدن هیزم به خانههای بیوه زنان و یتیمان است .»
شهریاری که به شب برقع پوش
میکشد بار گدایان بر دوش
ناشناسی که به تاریکی شب
میبرد نان یتیمان عرب
در سیره امام حسین علیه السلام خدمت رسانی به هر کسی به اندازه معرفت اوست . زیرا پرسودترین سرمایه هر کسی گوهر معرفت و علم و ادب است و تمام امور زندگی و فلسفه خلقت انسان برای وصول به این مقام است و این سرمایه جاویدان - برخلاف سرمایههای مادی - در دنیا و عقبی با انسان همراه است .
همچنان که گفتهاند:
گوهر معرفتآموز که با خود ببری
که نصیب دگران است نصاب زر و سیم
شخصی به حضور پیشوای سوم آمد و عرض کرد: «ای پسر رسول خدا صلی الله علیه و آله، من خون بهایی را عهدهدار شدهام اما در پرداخت آن ناتوانم . به ناچار پیش خود فکر کردم این مشکل را با کریمترین مردم عصر در میان بگذارم و هر چه جستجو کردم کریمتر از شما نیافتم .»
امام علیه السلام به او فرمود: «ای برادر! من سه سؤال از تو میکنم; اگر یکی را پاسخ دادی 13 بدهیات را میپردازم و اگر دو تا را جواب گفتی 23 و اگر همه را صحیح پاسخ دادی تمام بدهیات را خواهم پرداخت!!!»
مرد ناتوان با لحنی عاجزانه گفت: «ای فرزند رسول الله! آیا شخصی مثل شما - که از خاندان علم و شرف و فضیلت هستی - از کسی مثل من سؤال میکند؟!»
امام حسین علیه السلام فرمود: «بلی، از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که میفرمود: المعروف بقدر المعرفة، نیکی [و خدمتبه دیگران] به قدر معرفت [آنها] ست .»
مرد گفت: «در این صورت هر چه میخواهی بپرس!» و امام با آن مرد چنین گفتگو کرد:
- «کدام عمل، فضیلتبیشتری دارد؟»
- «ایمان به خدا»
- «راه نجات از هلاکت چیست؟»
- «اعتماد به خدا»
- «آرایش و زیبایی حقیقی افراد در چیست؟»
- «علم و دانشی که با حلم و بردباری توام باشد .»
- «اگر آن نبود؟»
- «ثروتی که با انصاف و مروت همراه باشد .»
- «اگر آن هم نبود؟»
- «فقر و محرومیتی که با صبر و پایداری تحمل شود .»
- «اگر آن هم نباشد؟»
- «در این صورت بهتر استبلایی از آسمان آمده، چنین فردی را نابود کند که او شایسته همین است .»
در اینجا امام حسین علیه السلام خندید و مبلغ هزار دینار به وی عطا کرد . آنگاه انگشتر مبارکش را که نگینی به ارزش دویست درهم داشتبه عطایش افزود و فرمود: «یا اعرابی! اعط الذهب الی غرمائک واصرف الخاتم فی نفقتک; ای مرد عرب، طلا رابه طلبکارانتبده و انگشتر را در مصارف شخصی خود خرج کن .»
مرد بدهکار با خوشحالی تمام هدیه امام را گرفت و در حالی که آیه «الله اعلم حیثیجعل رسالته» را قرائت میکرد، از حضور امام حسین علیه السلام مرخص شد . (11)
سرور آزادگان جهان، اندکی قبل از هلاکت معاویه، در خطبهای حساس و تاریخی در سرزمین منا به مسئولان جامعه اسلامی و عالمان و حاکمانی که در اجتماع نقش مؤثری دارند، اما در مورد خدمت رسانی به فقرا، محرومان و نیازمندان جامعه کوتاهی میکنند سخنانی هشدار دهنده بیان میفرماید و نکات مهمی را در این زمینه به آنان یادآور میشود .
آن حضرت در بخشی از سخنان خود به تضییع حقوق مستضعفان و محرومان جامعه اشاره میفرماید و از بیتوجهی مسئولان جامعه به مسائل خدماتی انتقاد میکند و میفرماید:
«فاما حق الضعفاء فضیعتم واما حقکم بزعمکم فطلبتم، فلا مالا بذلتموه، ولا نفسا خاطرتم بها للذی خلقها و لاعشیرة عادیتموه فی ذات الله، انتم تتمنون علی الله جنته ومجاورة رسله وامانا من عذابه؟! ;
[شما ای بزرگان و مسئولان جامعه!] حق ضعیفان را پایمال نمودید و آنچه را که حق خود تصور میکردید طلب کردید ولی در راه خدا نه مالی بخشش کردید و نه جانتان را به مخاطره انداختید و نه از اقوام و بستگان خود برای رضای خدا بریدید . آیا [با این پرونده سیاه و اعمال زشت] بهشتخداوند و همجواری پیامبران او را آرزو میکنید و با این حال میخواهید از عذاب خدا در امان بمانید؟!»
سالار شهیدان در فراز دیگری از کلمات بیدارگرانه و کوبنده خود به وضعیت اسف بار و نابسامان مستضعفان و بیچارگان میپردازد و میفرماید:
«وقد ترون عهود الله منقوضة فلا تفزعون وانتم لبعض ذمم آبائکم تقرعون وذمة رسول الله مخفورة، و العمی والبکم والزمن فی المدائن مهملة لاترحمون و لافی منزلتکم تعملون ولامن عمل فیها تعنون وبالادهان والمصانعة عند الظلمة تامنون; (12)
شما میبینید که پیمانهای الهی شکسته میشود ولی هیچ فریاد نمیکشید در حالی که برای بعضی از پیمانهای پدرانتان آشفته خاطر میشوید . اینک پیمانهای رسول خدا صلی الله علیه و آله مورد بیاعتنایی قرار گرفته و نابینایان، اشخاص کر و زمینگیر در همه شهرها بیسرپرست ماندهاند، به آنان رحم نمیکنید و مطابق شان و منزلتخود عمل نمیکنید و به کسانی که در این راه خدمت میکنند توجه نمیکنید و با چرب زبانی و سازش با ستمکاران خود را در حاشیه امن قرار دادهاید .»
امام حسین علیه السلام خودداری از رسیدگی به محرومان و نیازمندان را از بدترین صفات حاکمان میدانست و همواره میفرمود:
«شر خصال الملوک: الجبن من الاعداء والقسوة علی الضعفاء والبخل عند الاعطاء; (13) بدترین صفات حاکمان، ترس از دشمنان، قساوت بر ضعیفان و خودداری از بخشش در موقع عطا میباشد .»
آن حضرت علاوه بر حمایتهای عملی خویش از محرومان جامعه بر ضرورت خدمت رسانی به نیازمندان تاکید کرده، در گفتارها و اشعارش این اعتقاد خود را ابراز مینمود .
نمونهای از اشعار آن بزرگوار را میخوانیم:
«اذا جادت الدنیا علیک فجدبها
علی الناس طرا قبل ان تتفلت»
«آنگاه که دنیا به تو روی خوش نشان داد [و برایت امکاناتی فراهم شد] تو هم از آن به نفع نیازمندان و مستمندان بهره گیر، قبل از آنکه از دستتبیرون رود .»
فلا الجود یفنیها اذا هی اقبلت
ولا البخل یبقیهااذا ما تولت»
(14) «نه بخشش تو آن را - هر گاه به تو روی آورد - از بین خواهد برد و نه بخل تو، آن را - هر گاه به تو پشت کند - باقی خواهد گذاشت .»
حضرت حسین بن علی علیه السلام برای توسعه امر خدمترسانی در جامعه، مردم را از آثار این امر مقدس آگاه کرده، میفرماید:
«فمن تعجل لاخیه خیرا وجده اذا قدم علیه غدا ومن اراد الله تبارک وتعالی بالصنیعة الی اخیه کافاه بها فی وقتحاجته وصرف عنه من بلاء الدنیا ما هو اکثر منه ومن نفس کربة مؤمن فرج الله عنه کرب الدنیا والآخرة; (15) هر کس برای نیکی [و خدمترسانی] به برادر خود بشتابد فردا نتیجه آن را خواهد دید و کسی که برای خدا به برادر دینی خود یاری نماید خداوند او را به هنگام نیازمندی یاری خواهد کرد و بیشتر از آن او را از بلاها و گرفتاریها دور خواهد ساخت و آن کسی که اندوه و غم را از دل مؤمنی بر طرف نماید، خداوند متعال غم و غصههای دنیا و آخرت [او] را برطرف خواهد نمود .»
در خدمتگزاری به مردم یک شرط اساسی وجود دارد که بدون آن عمل نیک، ارزش واقعی خود را از دستخواهد داد و آن اینکه خدمتبه مردم باید از راه صحیح و پاکیزه انجام پذیرد . و بر اساس تقوا و پاکدامنی و برای خدا باشد وگرنه خدمت رسانی به خاطر مقاصد نفسانی و هواهای شیطانی هیچ گونه تاثیری نخواهد داشت; چرا که عمل خیر باید از راه خیر و نیک انجام پذیرد; همچنان که خداوند متعال میفرماید:
«انما یتقبل الله من المتقین» (16) ; «خداوند متعال فقط از پرهیزگاران [اعمال نیک] را میپذیرد .»
در این راستا امام حسین علیه السلام رهنمودهای ارزندهای به جامعه بشری عرضه نموده است . هنگامی که به آن حضرت خبر دادند «عبدالله بن عامر» - از کارگزاران بنی امیه - چنین و چنان صدقه داده و عده زیادی برده آزاد کرده است، امام علیه السلام فرمود:
«مثل عبدالله بن عامر همانند کسی است که از حاجیان و راهیان خانه خدا سرقت کرده و سپس اموال دزدی را صدقه میدهد .» آنگاه افزود:
«انما الصدقة الطیبة صدقه من عرق فیها جبینه واغبر فیها وجهه; صدقه پاکیزه، صدقه کسی است که در راه کسب آن پیشانیاش عرق کرده و صورتش غبارآلود شده است .»
وقتی از امام صادق علیه السلام سؤال شد: «منظور حضرت سید الشهداء علیه السلام چه کسی بوده است؟» فرمود: «علی بن ابی طالب علیه السلام .» (17)
پینوشت:
1) مستدرک الوسائل، ج12، ص369 .
2) اصول کافی، باب خدمتبه مؤمن، ح1 .
3) صحیفه سجادیه، دعای 20 .
4) کشف الغمه، ج2، ص29 .
5) تحف العقول، ص247 .
6) بحارالانوار، ج44، ص190 .
7) الاختصاص، ص225; میزان الاعتدال، ج2، ص429 .
8) بحارالانوار، ج71، ص315 .
9) مناقب آل ابی طالب، ج3، ص221 .
10) همان، ج4، ص66; بحارالانوار، ج44، ص190 .
11) بحارالانوار، ج44، ص196 .
12) تحف العقول، ص237 و 238 .
13) العوالم، الامام الحسین علیه السلام، ص62 .
14) المناقب، ج4، ص66 .
15) کشف الغمه، ج2، ص29 و 30 .
16) مائده/27 .
17) دعائم الاسلام، ج2، ص329; مستدرک الوسائل، ج7، ص244 .
عبد الکریم پاکنیا
خدمتگزاری با عناوین و تعبیرات گوناگون در منابع دینی , مورد ترغیب و تشویق قرار گرفته است که هر کدام به گونه ای مساله خدمت به مردم را درابعاد مختلف , مطرح می سازد, که در مجموع , همه , جلوه های یک حقیقتند. دراین باره , به ذکر چند عنوان اشاره می کنیم و یادآور می شویم که : ذکراین عناوین , جدای از یکدیگر, به معنای استقلال و عدم تداخل آنها نخواهد بود.
الف . سودمندی و نفع رسانی
در بسیاری از روایات , خدمت به خلق و سودرسانی به آنان , عامل ارزشمندی انسان , به شمار آمده است . پیامبراکرم[ ص] , در پاسخ این سوال که محبوبترین افراد, پیش خداوند چه کسانی هستند؟ فرمود:
مثل المومن مثل النخله مااخذت منها من شی نفعک
شخص باایمان , همانند درخت خرمااست که هر چه از آن برگیزی سودمند و مورد,استفاده است .
از آنجا که انسان باایمان , براساس حق و حقیقت زندگی می کند, نمی تواند جز نفع رسانی , روش دیگری را پیش گیرد. نفع رسانی جزء مقومات ایمان او به شمار می آیدازاین روی , قرآن مجید[ حق] و طرفدارانش را,از آن نظر که نافع و سودمندند برای دیگران , جاوید و ماندگار خوانده است :
بنابراین , سراپای زندگی انسان معتقد به خدا و روز واپسین رااین ویژگی تشکیل می دهد که در هر موقعیتی قرار بگیردو به هر درجه ای که رسد برای مردم و در خدمت آنان است .
ب : برآوردن نیازها
گرهگشایی , حل مشکل دیگران و برطرف نمودن نیازهای مادی و معنوی مردم , جلوه های دیگری از خدمتگزاری هستند که مورد سفارش اسلام می باشند. برخورداری ازاین ویژگی , توفیقی است که خداوند نصیب بندگان نیکش می سازد. در قیقت , نیازمندی که به انسان روی می آورد, رحمت و هدیه ای الهی است که بایداز آن استقبال گردد.امام حسین[ ع] می فرماید:
ان حوائج الناس الیکم من نعم الله علیکم فلا تملواالنعم .
نیازهای مردم (که شما برای حل آنان اقدام می کنید)از جمله نعمتهای خداونداست برای شما.از مراجعه مردم به خودتان اظهار ملالت و دلتنگی نکنید.
انسان اگر بتواند حاجت و نیاز کسی را بر طرف کند, ولی در آن کوتاهی بورزد, گویا نعمتی را ناسپاسی کرده واز فیض و رحمت خداوند روی برتابیده و در نتیجه به خود, ظلم و ستمی را روا داشته داست . امام کاظم(ع) می فرماید:
من اتاه اخوه المومن فی حاجه فانما هی رحمه من الله ساقهاالیه ,
آن که برادر دینیش نیازی پیش او می برد, آن نیاز رحمتی است الهی که خداوند به سوی او فرستاده است .اگر آن نیاز را برآورد, به ولایت ما رسیده و ولایت ما نیز به ولایت خداوند پیوسته است واگر آن نیاز را رد به خود ستم کرده و بدی رسانده است .
روشن است که : [ قضاء حوائج الناس] و برآوردن نیازهای مردم هرگونه اقدام مثبت و خیرخواهانه در مسائل مادی و معنوی را شامل می شود بنابراین , همانگونه که چراغی را فرا راه مردم برافروختن , نابینایی را دست گیری کردن یتیمی را سرپرستی و نوازش نمودن دمت و برآوردن نیاز به شمار می آید, همچنین گمراهی را هدایت کردن , جاهلی راارشاد نمود و نحرفی را به راهآوردن نیز,از مصادیق بارز خدمتگزاری است . دراین باره نمونه های فراوانی در کتب احادیث به چشم می خورد, تا آنجا که برای این عنوان , باب مستقلی گشوده است .
ج . یاری به دیگران
از جلوه های خدمتگزاری , یاری به دیگران است . یاری در مسائل و مشکلات زندگی , بویژه در بعد مالی واقتصادی , که از آن در فرهنگ اسلامی , تعبیر به[ مواسات] شده است .
اگر جامعه اسلامی را مانند پیکر واحدی بدانیم ,اعضای این پیکر ارتباطی حیاتی و سرنوشت ساز, با یکدیگر دارنداختلال و کم کاری در یک عضو, عامل به هم خوردن تعادل بدن خواهد شد. دراین هنگام , بقیه اعضا باید به کمک آن عضو بشتابند و به او یاری دهند تا نظم و تعادل به بدن برگردد و حیات و زندگی ممکن شود.این حقیقت , در سطح جامعه اسلامی نیز باید پیاده شود.اگر نیازمندی به عللی نتوانند خود را همپای دیگران قرار دهد, شایسته است دیگران به او یاری دهند تا عدالت و تعادل اجتماعی در جامعه محقق گردد.