بسیج و بسیجی یعنی تمام ملت سرافراز ایران
دشمن شناسی:
هر چند امکانات و تجهیزات زیادی در اختیار باشد اما نیازمندی های خود را نشناسیم آن امکانات و تجهیزات هیچ کمکی به ما نخواهد کرد و در بهره گیری از آنها ناتوان خواهیم بود.به عبارتی چنانچه تسلیحات دنیا در اختیار باشد اما دشمن خود را نشناسیم هم ضربه پذیری بالایی خواهیم داشت و هم تسلیحات در اختیار نه تنها یاریمان نخواهد کرد،بلکه دشمن جانمان هم خواهد بود و مظمئنا جز شکست و انزوا هیچ سرنوشتی در انتظارمان نخواهد بود.
بنابراین قبل از تهیه و تجهیز به هر نوع امکانات و تجهیزات برای دفع موانع،آنچه که لازم و اولویت دارد شناسایی موانع و دشمن است.زیرا وقتی که موانع و دشمن را بشناسیم به تناسب شناخت به دست آمده ابزار لازم را فراهم می نماییم،نتیجه این که برای حفظ و صیانت خود،اولویت دشمن شناسی است.
سنتزو در این خصوص در کتاب هنر جنگ می نویسد:
هم دشمن را بشناس و هم خودت را،در این صورت صد بار هم که وارد نبرد شوی هرگز به مخاطره نخواهی افتاد.اگر تو نسبت به دشمن جهل داشته باشی اما خودت را بشناسی،بخت تو در پیروزی و شکست یکسان است.اگر تو هم نسبت به خودت و هم نسبت به دشمن جهل داشته باشی ،بدون شک در هر نبردی خود را در مخاطره خواهی یافت.
دشمن شناسی در همه ی عرصه ها از مسائل اساسی و مهم است که به انسان بصیرت می دهد تا در سیر وصول به هدف دوست را دشمن و دشمن را دوست نگیرد.بدین جهت در تعالیم دینی همواره آدمی به این مهم ترغیب شده تا دشمنان خود را بشناسد.مقام معظم رهبری در جمع بسیجیان گیلان در تاریخ 16/2/80 می فرمایند: « بصیرت بسیجی این است که بداند امروز با تکیه به چه ایمانی و در مقابل چه کسی ایستاده است؟» معظم له در جای دیگر به صورت عام برای جوانان و خاص برای بسیجیان تأکید می فرمایند:«جوانان در شناسایی دشمن و ترفندهای او بصیرت داشته باشند.ببینند که دشمن چگونه می خواهد در سطح جهان جمهوری اسلامی ایران را بد و به شکل غلط معرفی بکند و البته موفق هم نمی شود».
دشمن سعی می کند از پوشش های مناسب در جهت استتار هویت اصلی خود بهره گیری نماید و گذر زمان نیز باعث پیچیده تر شدن این وضعیت خواهد شدو کار ما را در شناسایی دشمن مشکل تر می سازد،وظیفه ما برای مقابله با این وضعیت ،ضرورت دشمن شناسی را دوچندان می کند که دیدگانی نافذ و دقیق و در عین حال با حوصله و با تدبیر را می طلبد.بنابراین با این کمینگاه می توان دشمن را رصد کرده و با بهره گیری از شیوه های مناسب و امکانات لازم به مقابله با آن پرداخت.نیروهای بسیج که در تمام صحنه های دفاع مقدس،سازندگی و فرهنگ به عنوان ستون های مستحکم انقلاب نقش اصلی خود را ایفا نموده و می نمایند،امروز به عنوان یک هدف اصلی برای دشمنان داخلی و خارجی نظام اسلامی مطرح می باشند.لذا دشمن با هر روش و در هر زمانی به دنبال تضعیف و ایجاد شبهه در نیروهای وفادار به نظام و انقلاب می باشد. اگر تهدیدات دشمن را از نظر اولویت مورد بررسی قرار دهیم قطعا ایجاد انحراف در بسیج از جمله اهداف اصلی و مهم او می باشد.
رهبر معظم انقلاب در تاریخ 7/9/69 در جمع بسیجیان می فرمایند:«باید هوشیار باشید،دشمن برای ضربه زدن به انقلاب و اسلام از یک راه نمی آید،از راه های مختلف می آید.باید چشمتان را باز کنید،متوجه باشید و دشمن را بشناسید...هر چیزی که دیدید دشمن روی آن حساسیت نشان می دهد،شما هم روی آن حساس بشوید و بفهمید که دشمن از این جا می خواهد رخنه کند.»دشمن به دنبال آسیب رساندن به بسیج از جبهه های مختلف فرهنگی است و از سوی دیگر می خواهد ذهنیت و افکار عمومی نسبت به فرهنگ بسیجی را دچار تردید سازد.
آیت الله خامنه ای در تاریخ 30/8/80 فرمودند:«دشمنان انواع و اقسامی دارند.دشمن خارجی و دشمن داخلی ،گاهی در درون دشمن هم هست.دشمن داخلی آن چهره نفاق آلود را هم باید شناخت.سوای از شناخت انواع دشمن،ضروری است که اقسام نیرنگ و خدعه های دشمنان را نیز بشناسیم.»
هدف اصلی دشمن:
هدف اصلی آمریکا،استحاله ی اسلام است و این موضوع به طور جدی در دستور کار آن قدرت قرار گرفته است در واقع آنها بعد از حادثه 11 سپتامبر اهداف اصلی خود را در قالب مواضع سیاسی،رسانه ای و استراتژی پردازی های مختلف اعلام کرده اند.جایگزینی اسلام آمریکایی به جای اسلام ناب محمدی(ص)در کل جهان اسلام،هدف اصلی است و جنگ صلیبی،تضعیف حاکمیت اصول اسلامی و قرآن،انتشار تفاسیر تحریف شده از قرآن ،مترادف کردن حکومت دینی با حکومت کلیسا در قرون وسطی و ارائه مدلی که در آن نظام سرمایه داری رهبریت کل جهان را در دست دارد،در این راستا صورت می گیرد.
نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک موضوع اصلی برای آمریکا:
معیار اصلی ارزیابی موفقیت آمریکا در پیشبرد استراتژی دموکراسی سازی ایران است.آمریکا آشکارا ابراز داشته که در صورت پیشبرد طرح در مورد ایران،در دیگر نقاط جهان اسلام نیز موفق خواهد بود.لذا بعد از افغانستان،عراق،جمهوری اسلامی ایران را هدف سوم خود قرار داده است که روش برخورد با آن نیز با دو کشور فوق متفاوت خواهد بود.
در کل سه دیدگاه در قبال ایران و مسائل مربوط به آن در آمریکا وجود دارد:
1* گروهی که معتقدند ایران یک میوه رسیده است که باید با یک ضربه آن را از درخت انداخت.
2* گروهی که معتقدند باید با سرمایه گذاری بر روی اصلاح طلبان،نظام را از درون دچار استحاله کرد.
3* کسانی که معتقدند باید با ایران کار کرد و آن را به عنوان یک حکومت مستقل پذیرفت و سپس آن را در ترتیبات مورد نظر آمریکا وارد ساخت.این عده معتقدند ایران به حدی از انسجام درونی رسیده است که نمی توان آن را دچار فروپاشی نمود.
در این شرایط هر چه نظام اسلامی انسجام بیشتری داشته باشد و آن را به رخ بکشد،خط سوم در آمریکا بیشتر تقویت می شود.در حال حاضر در اروپا تفکر سوم درباره ی ایران پذیرفته است ولی تحت تأثیر و نفوذ لابی های یهودی و آمریکایی اکنون تفکر غالب دشمنان نظام خط مشی استحاله نظام اسلامی است.