تدبر در آیات قرآن داراى چنان آثار ژرف و گسترده اى است که چیزى نمى تواند جاى گزین آن شود. مهم ترین این آثار، از بین بردن جهل و نادانى در ابعاد گوناگون زندگى فردى و اجتماعى انسان هاست. توضیح آن که بیشتر آدمیان در اثر انس شدید به مظاهر گوناگون زندگى دنیوى که براى همگان قابل احساس است و به سبب نداشتن ارتباط مستقیم با حقایق الهى و امور اخروى، از درک حقایق جهان دور افتاده، گاهى خرافات بى پایه و اساس را حقیقت مى پندارند و گاهى واقعیت ها را از افسانه ها و خرافات به شمار مى آورند. پى آمد این نادانى تأسف بار، مبتلا شدن افراد انسانى به بیمارى هاى غیر قابل علاج روحى و مبتلا شدن جوامع انسانى به ذلّت و عقب ماندگى و اسیر شدن در دام دولت هاى مستکبر و سلطه جو و خوردن فریب نقشه هاى شیطانى آنان است. قرآن کریم با بیان مهم ترین حقایقى که انسان ها در راه رسیدن به سعادت فردى و اجتماعى خود بدان نیاز دارند و با جداسازى دقیق اوهام و خیالات از حقایق، به مبارزه با این خصلت خطرناک پرداخته است. براى روشن تر شدن مطلب به ذکر دو مثال مى پردازیم.
1. بیشتر انسان ها، زیادى اموال و فرزندان و بهره مندى از مقام هاى دنیوى را مایه سعادت حقیقى مى پندارند و نیز چنین تصور مى کنند که تنها راه به دست آوردن روزىِ بیشتر، فراهم بودن اسباب ظاهرى و شناخته شده آن است. این دو گمان باطل موجب مى گردند انسان ها به ناهنجارهاى اخلاقى متعددى دچار شده و جامعه از اعتدال لازم خارج گردد زیرا هر شخصى تلاش مى کند با تملّق و چاپلوسى و دروغ و دادن رشوه، نزد صاحبان ثروت و مقام داراى منزلتى شده و خود به پست و مقامى نائل گردد و با غیبت و تهمت، رقیب را از صحنه خارج سازد و با خوردن حق مظلومان و گرفتن رشوه، به جمع آورى ثروت مشغول گردد. ناگفته پیداست که رواج چنین امورى، جامعه را دچار چه بحران عظیمى خواهد کرد. تدبر در آیات قرآن کریم، از همان ابتدا راه شکل گیرى این ناهنجارها را سدّ مى کند زیرا به انسان مى آموزد که اولاً سعادت واقعى در ایمان به خدا و عبادت الهى و رعایت تقواست «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِینَ هُمْ فِى صَلاَتِهِمْ خَـشِعُونَ...» [9 ]نه بهره مندى از اموال و مقامات و لذائذ دنیوى «إِنَّمَآ أَمْوَ لُکُمْ وَ أَوْلَـدُکُمْ فِتْنَةٌ» [10] و ثانیاً روزىِ هر شخصى به دست خدا بوده و خداوند خود با حکمت خویش به هر کس به اندازه مصلحت وى اعطا مى کند و هیچ امرى نمى توند آن چه را که خداوند تقدیر کرده تغییر دهد. «أَوَ لَمْ یَعْلَمُواْ أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَآءُ وَ یَقْدِرُ» [11] و تلاش انسان ها براى بدست آوردن روزى نیز در طول اراده الهى داراى اثر است نه در عرض آن و تنها پس از اجازه خداوند مى تواند مؤثر باشد.
2. بسیارى از دولت هاى جهان، با دیدن شوکت ظاهرى و امکانات نظامى و اقتصادى کشورهاى مستکبرى مانند آمریکا، صهیونیست و انگلیس، چشم حقیقت بین خود را از دست داده و چنین مى پندارند که دولت هاى سلطه جو، داراى قدرت مطلق بوده و کسى را یاراى مقاومت در برابر آنان نیست. نتیجه این تصور نادرست آن است که برخى از کشورهاى اسلامى بر خلاف فرمان الهى [12] با ذلّت در برابر قدرت هاى استعمارگر زانو زده و به آنان اجازه مى دهند به مال و جان و ناموس مسلمانان تعدى کنند. در حالى که براساس تعالیم نورانى قرآن، قدرت مطلق از آن خداى متعال است [13] و اگر مسلمانان با یکدیگر متحد بوده و اختلافات را کنار بگذارند [14 ]و با همدلى و توکل بر خدا با دشمنان اسلام مبارزه کنند، خداوند آنان را یارى کرده و بر دشمنانشان پیروز مى کند.«قَـتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیکُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْکُمْ عَلَیْهِمْ» [15] قرآن کریم با ذکر نمونه هاى عینى در این زمینه مانند جنگ بدر که در آن مسلمانان با وجود آن که هم تعداد آنان و هم تجهیزاتشان کمتر از دشمنانشان بود، در عین حال با یارى خدا بر دشمن پیروز شدند; [16] این عقیده را در قلوب مؤمنان هر چه بیشتر راسخ مى سازد. نکته در خور توجه و در عین حال عجیب آن است که با وجود آن که تدبر در قرآن اهمیت ویژه اى داشته و در آیات الهى و روایات نقل شده از پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام) بر آن تأکید بسیارى شده، متأسفانه جوامع اسلامى آن گونه که بایسته است به این امر نمى پردازند.
بسیارى از مسلمانان به طور کلى با قرآن رابطه اى نداشته، از آن بیگانه اند و کسانى که با قرآن مأنوسند نیز غالباً به فراگیرى قرائت، تجوید و صوت و لحن اکتفا کرده یا در گامى بالاتر به حفظ قرآن مى پردازند و یا در نهایت با معانى و مفاهیم قرآن در حدى سطحى آشنا مى شوند و بدین ترتیب خود را از برکات بى شمار تدبر در قرآن که مقدمه اى براى عمل به آن نیز هست محروم مى سازند. به همین دلیل است که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در قیامت از این که امت وى قرآن را ترک کرده و موجب مهجوریت آن شده اند به خداوند شکایت مى کند. «وَقَالَ الرَّسُولُ یَـرَبِّ إِنَّ قَوْمِى اتَّخَذُواْ هَـذَا الْقُرْءَانَ مَهْجُورًا» [17]
به امید روزى که با تدبر کافى در آیات هدایتگر قرآن، خود و جامعه خویش را از بیمارى کشنده نادانى نجات داده و بتوانیم حجاب ضخیم ناشى از دوستى دنیا را از رخ حقیقت کنار زده و حقایق هستى را آن گونه که هستند مشاهده کنیم.
4 . انعام/ 6، 92 و 155; انبیاء/ 21، 50; سوره ص / 38، 29.
5 . المیزان، عربى، مؤسسه اعلمى، بیروت، ج 5، ص 255.
6 . نحل/ 16، 44.
7 . یوسف/ 12، 2.
8 . سوره ص / 38، 29.
9 . مؤمنون/ 23، 1 و 2 و نیز حج/ 22، 77 ; بقره/ 2، 189 ; آل عمران/ 3، 130.
10 . تغابن/ 64، 15 و نیز انفال/ 8، 28; آل عمران/ 3، 10و 116; انعام/ 6، 32.
11 . زمر/ 39، 52.
12 . مائده/ 5، 51; ممتحنه/ 60، 13 ; نساء/ 4، 141.
13 . انفال/ 8، 41.
14 . آل عمران/ 3، 103.
15 . توبه/ 9، 14 و نیز محمد/ 47، 7 ; حج/ 22، 38 و 39.
16 . آل عمران/ 3، 123.
17 . فرقان/ 25، 30.