دین، علم و تکنولوژی - از بسیج تا بسیج
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رأى راست دولت را همراه است با آن روى آرد و با رفتن آن برود . [نهج البلاغه]
از بسیج تا بسیج
 RSS 
 Atom 
خانه
ایمیل
شناسنامه
مدیریت وبلاگ
کل بازدید : 510754
بازدید امروز : 401
بازدید دیروز : 27
........... درباره خودم ...........
از بسیج تا بسیج
اسماعیل آرمیون
خدمت رسانی به جامعه و محرومان وظیفه ی همه ی مردم است

........... لوگوی خودم...........
از بسیج تا بسیج
................
........ پیوندهای روزانه........
امام رضا [57]
ضامن آهو [76]
خنده بازار [86]
پرسش مهر9 [170]
خدمت رسانی [113]
پرسش مهر 8 [101]
روانشناسی آیناز [71]
[آرشیو(7)]


..... دسته بندی یادداشت ها.....
قرآن[4] . خدمت[4] . خدمت رسانی[3] . خدمت گذاری[3] . خداوند[3] . نسل جوان[2] . نماز[2] . مسلمانان[2] . نهج البلاغه[2] . قرآن کریم[2] . عاشورا[2] . خدمتگذاری[2] . آرامش[2] . تاسوعا[2] . تبزیک . تحول اداری . تشویق . تقوا . تکریم ارباب رجوع . توسعه . جامعه اسلامی . جامعه فرهنگی . جایگاه . جلسه . حاجات . حضرت امام . حضرت محمد(ص) . حقیقت . خالق . خدا . آموزش و پرورش . اجتماع . ارباب رجوع . ارزش . اسلام . اسلام آیین اجتماعی . افکار عمومی . امام حسین . امام حسین (ع) . امام خمینی . امام علی(ع) . امانم حسین . امدادرسانی . امر به معروف . انسان . انقلاب اسلامی . ایثار . ایمان . باقیات صالحات . باهنر . برادران دینی . برکات خدمت . بروکراسی . بقره . بهینه سازی . بیت المقدس . پرسش مهر . پرهیزگاران . پژوهش . پیامبر . داستان راستان . دانش آموز . دانشگاه . دانشمند . دروغ . دل . دیوانسالاری . ذلت . رئیس جمهور . راستی . رحمت پروردگار . رهبر انقلاب . زندگی . سلام بر یاران . سنگ . سونامی . شب تاریک . شرع . شعائر دینی . شکیبا . شمشیر . شهید رجایی . عاقل . عالم . عزت . عشق . عکس . فداکاری . فرهنگ بشری . فرهنگ خدمت خدمتگزاری . فرهنگ منت گذاری . فواید خدمت گذاری . قانون . قبله . قرآن مجید . قلب . قیامت . ماه رمضان . ماهواره . متقین . مجلس . محبت . محدوده خدمت . مسئولیت . مسئولیت اجتماعی . نهی از منکر . نیاز . هفته دولت . همدلی . وحدت . ولایت . یاری به دیگران . مشارکت . معلم . مومن . خدمت مردم . خدمت های مادی . خدمت های معنوی . خدمتگذار . نماز جماعت . نظام اداری و آموزشی . آخرت .
............. بایگانی.............
شعر
صبر
از دست دادن
از فرهنگ منت گذاری تا فرهنگ خدمت گذاری
خدمت‏رسانی در سیره و گفتار امیرالمؤمنین
دکل‌هایی شاهد بر عدم خدمت گذاری
تاثیر خدمتگزاری روی فرد خدمتگزار چگونه است؟
نباید از مسیر خدمتگذاری به مردم منحرف شویم
انگیزه ها در خدمتگزاری
آسودگان روز قیامت
نقاشی دوبعدی روی زمین که انگاری سه بعدیه.....
انجام ندادن گناه سبب کرامت انسانی می شود
عکسهای انقلاب
نمایشگاه فجر
اسلام آیین اجتماعی
بانک مقالات موضوع بندی شده
دانلود نرم افزار
دوران دفاع مقدس مسیر خدمتگذاری به مردم را هموار کرد
آیا شعار خدمتگزاری به نفع مردم ختم به خیر می شود؟
متفرقه
مقالات مدیریت
سیاست
خدمتگزاری به مردم در سیره و سخن امام حسین علیه السلام
غزه
خدمت در عرصه نظامی
آثار بی حجابی
اقامه به موقع نماز عمر را طولانی میکند
خدمت نیز در معنای مواظبت، پرستاری، بهره، عملی برای دیگران انجام
روحیه همیارى
مزه خدمت به مردم
رستگاری در بندگی خدا و خدمت به خلق اوست
تاریخچه ریاضیات
مفهوم خدمت گزاری و مصادیق آن
وظیفه دولت و مسوولین در گسترش فرهنگ خدمتگزاری چیست ؟
زندگی امام خمینی
راهکارهایی جهت توسعه وپیشرفت ایران
انتخابات
خدمت به مردم در کلام امام خمینی (ره):
قدردانی از مادر
روشی در ارزشیابی
محدوده ی خدمت
چه کنیم که خدمتگزار خوبی باشیم
مقالات علمی
غزه
جانبازان
نیازمندان و فقرا
اعتیاد و معتادین
ریاست جمهوری
مصاحبه با بازیگر نقش یوزارسیو در سریال حضرت یوسف (ع)
دیوانسالاری در خدمت مردم نه مردم در خدمت دیوانسالاری
وظیفه=خدمت‏رسانی
دست آوردهای کارگشایی
شهرهای مقدّس پناه درماندگان
بشارت ظهور را بشنوید
تبریک سیمین سالگرد انقلاب
بدون عنوان
اسلام و خدمت گزاری
خدمت‏رسانی، عامل پیوند با ولایت
تصویر زیبای ابرهای محدب
یک درس زندگی
خدمت رسانی در سیره پیشوایان
جلوه های خدمتگزاری
دام و طیور
اخبار استان
تبریک سیمین سالگرد انقلاب
مقالات آموزشی

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
........... دوستان من ...........
عاشق آسمونی
لنگه کفش
(( همیشه با تو ))
سایت اطلاع رسانی دکتر رحمت سخنی Dr.Rahmat Sokhani
جمله های طلایی و مطالب گوناگون
.:: در کوی بی نشان ها ::.
پرواز تا یکی شدن
سفارش پشت سفارش
سیتی شاپ
5040 اینترنتی
سالار اینترنت
دکه آنلاین
سایه روشن
راه روشن
سفارش آنلاین
بازارچه
خرید آنلاین=تخفیف
بروز مارکت
خرت و پرت
قدم بر چشم
فروشگاه مرکزی
گردش آنلاین
فروشگاه بیستِ بیست
توس بازار
گردشگران
چرخ خیاطی
سایه روشن
سحا مارکت
کلبه دوستانه
چلچلی من
توس مارکت
فروش اینترنتی
خرید اینترنتی, ovdn hdkvjkjd
سلطان صاحبقرون
جذاب ترین ها
نشریه حضور
%% ***-%%-[عشاق((عکس.مطلب.شعرو...)) -%%***%%
****شهرستان بجنورد****
مشاور
حمایت مردمی دکتر احمدی نژاد
کـــــلام نـــو
کلبه عشق
.:: رویش عشق::.
قدرتمندترین وبلاگ دانلود
یادداشتها و برداشتها
تعمیرات تخصصی انواع پرینتر لیزری اچ پی HP رنگی و تک رنگ و اسکنر
بوی سیب BOUYE SIB
ಌಌتنهاترین عشق یه عاشق دل شکستهಌ᠐
ما و دلاوران
ایحسب الانسان ان یترک سدی
برادران شهید هاشمی
آدمکها
ختم قرآن ، ختم صلوات --- توشه آخرت
پرسش مهر 8
محمد قدرتی Mohammad Ghodrati
گروه اینترنتی جرقه داتکو
چفیه
COMPUTER&NETWORK
موعود
کان ذن ریو کاراته دو ایلخچی
نور
FANTOM
حباب زندگی
اعدام یه حس
مهندسی پلیمر و شیمی (الاستومر-نانوکامپوزیت-شیمی-پلاستیک-چسب)
خط بارون
عدالت جویان نسل بیدار
کلک بهار
زورخانه باباعلی
جالب و دیدنی...!!!
آرامش جاویدان در پرتو آموزه های اسلام
دوزخیان زمین
شایگان♥®♥
mansour13
اس ام اس طنز بدو بیا بخون
سه فاز بازار
یاسوج عــــشقـــــولـــــک
امیدزهرا omidezahra
مشق عشق
به مشکلاتمان جدی تر نگاه کنیم
همسفر عشق
هزاره
پایگاه اطلاع رسانی قاین نیوز
دکتر علی حاجی ستوده
کشکول
ایستگاه دوستی
عکس و شعر برای دوستداران هنر
عکس و اس ام اس و جوک و مطالب خنده دار.
عکس و پیامک و دانلود بازی و نرم افزار
دانشمندی برای تمام فصول
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ماهیان آکواریمی
.... تفریح و سرگرمی ...
بسیج
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی
MANIFESTER
خدمت رسانی
اس ام اس عاشقانه
شهید محمدهادی جاودانی (کمیل)
::::: نـو ر و ز :::::
اس ام اس سرکاری اس ام اس خنده دار و اس ام اس طنز
نجوا
امام رضا
یا ضامن آهو
خنده بازار
پشت خطی
چرندوپرند
دانلود جدیدترین اهنگها
پرواز
حقیقت بهائیت
خدا_قرآن _اهل بیت
SMS in SMS
وکیل دادگستری و مشاور حقوقی
زازران
با یِ لبخند ملیح
جزتو

......... لوگوی دوستان من .........




............. اشتراک.............
  ........... طراح قالب...........


  • دین، علم و تکنولوژی

  • نویسنده : اسماعیل آرمیون:: 88/9/27:: 6:59 عصر

    دین، علم و تکنولوژی
    دانش و تکنولوژی نوین ظاهراً در بستری نشو و نمو پیدا کرده که صبغه ی دینی ندارد. اینکه «ظاهراً» گفته می شود به دلیل آن است که دانشمندان علوم جدید خودشان را به دور از علقه های دینی و دینداری نمی دانند. اما روشنفکران سکولار که عهده دار تفسیر دنیای مدرن می باشند، غالباً تصویری غیردینی از علم و صنعت نوین ارائه داده اند. از این رو، تلقی عمومی از رابطه ی دین و دانش چیزی خلاف واقعیت خواهد بود. برداشت القاء شده آن است که رابطه ی مثبتی میان علم و دین برقرار نبوده و بشر در دو راهی علم و دین گرفتار آمده است. لذا بسیاری از پرسش هایی که روشنفکران در باب نسبت علم و دین طرح کرده اند، عمدتاً با همین تلقی و پیش فرض است. پرسش هایی که خواهد آمد، نمونه ای از اینگونه تلقی های روشنفکرانه است.


    1ـ آیا علم پدیده ای بی طرف است؟ این پرسش یکی از پرمسأله ترین مباحث «علم شناسی» است که تاکنون دفتر آن باز مانده است و برای پاسخ دادن به آن باید مسایل متعددی مقدمتاً مورد بحث و بررسی قرار گیرد. لذا در اینجا مجال واسعی برای تفصیل آن نیست. با این حال به قدر مقدور به این مباحث اشاره می شود. نخست در باب تعریف علم است. توافق جمعی چندان روشنی درباره ی مفهوم علم وجود ندارد. هر یک به وجه خاصی علم را تعریف کرده اند. مثلاً علم را از آن حیث که عالم تصویر برداری از اشیاء می کند و صورت چیزها را در ذهن خود نقش می بندد؛ گفته شده علم همان صورت اشیاست که در نزد عالم یا ذهن حاصل می شود. یا علم از آن حیث که میان عالم و معلوم نسبتی و مواجهه ای برقرار می شود؛ گفته شده که عبارت از «کیف نفسانی» است که از برقراری نسبت میان عالم و معلوم پدید می آید. برخی با تفکیک علم به معنای «معرفت» با علم به معنای «دانش تجربی» یا علم به معنای «علوم انسانی» و علم به معنای «علوم طبیعی»؛ سعی کرده اند تعریف متکثری از علم ارائه دهند؛ یعنی علم به هر یک از این معانی تعریف خاصی دارد. لیکن به نظر می رسد که علم معنا و مفهوم کلی دارد که مبانی خاص ارائه شده تجلیات و شعب آن مفهوم کلی است.
    لذا معانی خاص با معانی عام علم ندارند. مشکلی که در بیان معنای عام علم وجود دارد به کارگیری واژگان مترادف است. لذا در اصطلاح فنی تعاریف در حد شرح الاسمی است. اما به هرحال، علم عبارت از معرفت، شناخت و آگاهی است که در اثر برقراری نسبت و مواجهه با موضوع شناسایی برای شخص عالم حاصل می شود. موطن این معرفت و آگاهی در جایی ورای گوشت و خون آدمی؛ یعنی در عقل و ذهن بشر است. موضوع شناسایی ممکن است اشیای طبیعی یا امور انسانی و یا ورای این امور باشد. لذا علم به علوم طبیعی، انسانی و علوم ماورایی که علم الهیات جزیی از آن است؛ تقسیم می شود. فعل شناسایی برای آدمی بدون روش ممکن نمی گردد و حتی اگر این شناسایی به صورت اتفاقی و روزمرگی حاصل شود.
    روش شناسایی در علوم مختلف یکسان نمی باشد و در هر یک از روش خاص بهره برداری می شود. علاوه شناسایی به اعتبار اینکه معطوف به امور جزئی یا عام باشد، به علم جزئی نگر و علم کلی نگر نیز تقسیم می شود. اشاره به شقوقات علم یا شناسایی به این دلیل است که وقتی سخن از «بی طرفی» در علم مطرح است؛ باید توجه وافی به ابعاد این مسأله داشته باشیم، اما اصطلاح «بی طرفی» واژه ای است که به تفسیر و تفهیم مناسبی نیاز دارد. آیا بی طرف بودن یعنی نه جانب ذهن و نه جانب عین را گرفتن؟ یا عدم جانبداری از فاعل شناسایی و موضوع شناسایی است؟ یا اینکه مراد از بی طرفی آن است که خود شناسایی فی نفسه و به طور مستقل در نظر گرفته شود؟ چه چیزی باید بی طرف باشد؛ علم یا عالم یا معلوم؟ مسأله بی طرفی مربوط به اشیای جاندار ذی شعور است. شرایط امکان بی طرفی هم مسأله دیگری است.
    اگر باید عالم بی طرف بماند، او تحت چه شرایطی می تواند بی طرف باشد؟ آیا تحت شرایط وجدان اخلاقی، الزام اجتماعی، الزام علمی یا الزام دینی؟ ملاحظه می کنید که با این پرسش رابطه ی شناسایی با موضوعاتی چون اخلاق، جامعه، دانش و دین و غیره به مسأله مهمی تبدیل می شود. زیرا تبیین مسأله بی طرفی علم به هر یک از این موضوع ارتباط پیدا می کند. اگر بی طرفی مربوط به علم باشد، سوال می شود که بی طرفی مربوط به تمام حصول و اکتساب صورت اشیاء در ذهن است و مربوط به تمام ابراز صورت های حاصله و اکتسابی است. زیرا ممکن است فاعل شناسایی تصویر درستی از موضوع شناسایی حاصل کرده باشد، اما در مقام ابراز آنها جانبدارانه عمل نماید. به هر حال، اگر علم را به آینه ای تشبیه نماییم، می توان گفت که علم همچون آینه ذاتاً بی طرف است. هر چیزی برابر آینه قرار گیرد، هر آنچه را پیدا است به تصویر می کشد. پس جانبداری علم یک مسأله بیرونی و عرضی است.
    باید بررسی کرد که چه عوامل بیرونی موجب سقوط علم از مقام بی طرفی می شود. البته اگر علم بی طرفی خود را از دست دهد در واقع از علم بودن می افتد. زیرا علم ذاتاً بی طرف است و هر چیزی که ذاتیات خود را از دست بدهد، نابود و معدوم می گردد. لذا علم جانبدارانه، علم نیست که «آگاهی کاذب» است. ممکن است که گفته شود بخش علوم انسانی از علم جدید (مدرن) بی طرف نیست. زیرا در این علوم «عقلانیت معطوف به هدف» رسمیت دارد. حال اگر این هدف برآمده از اغراض فردی و نفسانی باشد؛ دیگر چگونه بی طرفی این علم پابرجا می ماند؟ از این رو، بر این باوریم که اگر علم در فضای دینی و قدسی شکوفا گردد، بی طرفی آن تضمین شده است. زیرا علم به دین تکیه می زند و دین هم سخن حق و عدالت است. پس وقتی علم به خدا تکیه نماید، در واقع به حقیقت پهلو زده است. علم بی طرف است که به حقیقت نزدیک شده باشد و حقیقت مطلق جز خداوند متعال چیز دیگری نیست.
    همه چیز حقانیت شان را از آن حقیقت مطلق می گیرند. پس درجه و مرتبه ی نزدیکی علم به حقیقت مطلق، میزان بی طرفی علم را مشخص می کند. از نشانه های علم بی طرف قدسیت و نورانیت آن است. زیرا بنابر آموزه های قرآنی که می فرماید، «الله نور السموات و الارض» (نور / 35)، علمی که به حقیقت مطلق نزدیک شده از درخشش نورانیت آن منور می گردد. نشانه ی دیگر علم بی طرف آن است که حاملان آن (علماء) بیشتر از دیگر بندگان از خدا می ترسند. زیرا آنان خود را در جوار و محضر حقیقت مطلق می بینند و لذا همواره نگران جدایی از آن می باشند.
    برای همین خاطر است که قرآن کریم می فرماید «انما یخشی الله من عباده العلماء» (فاطر / 28). خداوند سبحان شریعت اسلامی را برای این در میان مردم به ودیعه نهاده تا همگان ـ به ویژه علما ـ با عمل بدان از نگرانی و خوف دور شدن از حقیقت مطلق به در آیند. پس نشانه ی سوم علم بی طرفی آن است که اهل شریعت الهی است. بر این اساس، باید تحقیق کرد که علم و عاملان نوین، چه اندازه ای قدسی و نورانی، اهل خشوع و شریعتمدار هستند تا میزان بی طرفی آن روشن گردد. علم و عالم جانبداری که بی طرف نیست؛ قدسیت و نورانیت ندارد، در برابر خالق جهان سرکش و عصیان گر و شریعت گریز است.
    2ـ آیا علم، به فلسفه به ویژه از نوع تصوف شرقی آن نیازمند است؟ چنین پرسشی بیان گر آن است که سائل از مسائل فلسفه و تصوف بی خبر است. فلسفه و تصوف دو چیزند، نه آنکه فلسفه شعبه ای از تصوف باشد. مضافاً آنکه مقصود از «تصوف شرقی» روشن نیست. آیا «تصوف غربی» ـ مانند عرفان سرخ پوستی، عرفان مسیحی یا فردگرایی مدرن مثلاً ـ داریم تا تصوف شرقی را از نوع غربی آن تفکیک نماییم؟ فلسفه دانش برهانی است و تصوف دانش شهودی و مجاهدت رفتاری است. به هر حال، علم به هر دانشی که معطوف به حقیقت باشد نیازمند است. دوران سرکشی و استقلال خواهی کاذب و فریفته ی عمل خود شدن به سر رسیده است. تمام پدیده های عالم سلسله ی به هم پیوسته ای است که بالاتفاق به سوی حقیقت (خواسته یا ناخواسته) روان هستند. گسست در سلسه ی آفرینش باعث توقف و دور شدن از حقیقت مطلق است.
    این گسست با استقلال خواهی، خودبنیادی و احساس بی نیازی تحقق می یابد. پس علم برای بی طرف ماندن خود نیاز به همه ی دانش های حقیقت جوی بی طرف دارد. علم نوین شدیداً به علوم الهی، فلسفی و اخلاقی و خلاصه به هر دانش و معرفتی که به سوی حقیقت محض روان هستند، نیازمند است. تمام محصولات ضد طبیعی و ضد انسانی علم نوین برای آن است که علم جدید خود را بی نیاز از دیگر علوم احساس کرده است.
    3ـ آیا تکنولوژی صرفاً ابزاری است در دست بشر و یا مظهری است از مابعدالطبیعه نوین و انقیادآور هستی؟ ابتنان تکنولوژی به مابعدالطبیعه امر مسلم و مفروضی است. اینکه تکنولوژی پدیده ی ابزاری یا مظهری است، یک پرسش بیرونی است؛ یعنی خود تکنولوژی به ما نمی گوید که آیا نقش ابزاری یا مظهری دارد؟ صنعت محصولات مادی و بی شعوری هستند که در اثر تصرف بشر بر مواد طبیعت پدید می آید. لذا سازنده ی تکنولوژی است که به آن معنا و مفهوم می بخشد. صورت گری و تفسیرگری امر عقلانی است و در روی زمین تنها انسان حامل عقلانیت است.
    پس تکنولوژی فی نفسه و مستقل از خرد بشری قادر به تبیین خود نیست. هرگز بر مبنای قوانین طبیعی تکنیک نمی توان به این پرسش پاسخ داد که آیا تکنولوژی نقش ابزاری دارد یا نقش مظهریت. ما وقتی در مقام پاسخ به این پرسش برآییم از مبانی و پیش فرض های تفسیری و فلسفی خودمان بهر ه برداری می کنیم و براساس آن خواهیم گفت که تکنولوژی چه نقش و کارکردی دارد. برداشت ابزاری یا مظهریت تکنولوژی، تفسیری است که بشر بر تکنیک ارائه می کند. بنابراین، حتی در صورت قایل شدن به نقش ابزاری برای تکنولوژی، باز بدان معنا نیست که تکنولوژی مظهر مابعدالطبیعه ی خاصی نیست. پس گریزی از تحقیق در باب «فلسفه ی تکنولوژی» نیست.
    فلسفه ی تکنولوژی یا تحقیق در باب چیستی تکنیک در دو مقام مطرح است. یکی مقام خلق و ابداع تکنیک است و دیگری مقام بهره برداری از آن. علت تکنیک این دو مقام آن است که در واقعیت خارجی کاملاً مشاهده می کنیم که گاه فلسفه ای که در مقام خلق تکنیک منظور می شود غیر آن فلسفه و تفسیری است که در مقام بهره برداری از تکنیک داریم. فلسفه تکنولوژی شکافتن اتم و تولید انرژی اتمی در نزد فیزیکدانان ممکن است چیزی غیر از فلسفه ساخت بمب های اتمی در نزد متخصصان بهره برداری از دانش هسته ای باشد. آیا بشر در مقام بهره برداری از طبیعت (مظهر آفرینش و صنع الهی) بر مبنای همان حکمت آفرینش الهی رفتار می کند یا او مستقل از حکمت آفرینش، فلسفه ای را طرح می کند و بر مبنای آن از تکنیک بهره برداری می کند؟ بنابراین، ممکن است فلسفه ی تکنولوژی در مقام ثبوت و ابداع غیر از فلسفه ی تکنولوژی درمقام اثبات و مصرف باشد.
    ممکن است از تکنولوژی در مقام پیدایش، صرفاً نقش ابزاری یا مظهریت برداشت شود و در مقام اثبات و بهره برداری برعکس آن برداشت شود. حال اگر چنین تطابقی پیش نیاید، کدام فلسفه ی تکنولوژی درست است، فلسفه ی مقام ثبوت یا اثبات؟ و در هر صورت چه پیامدی خواهد داشت؟ بر مبنای گرایش لیبرالیستی هیچ تفسیر و فلسفه ای بر یکدیگر ترجیح ندارد و انسان از آنجا که آزاد آفریده شده آزادنه می تواند برداشت و تفسیر خاصی را انتخاب نماید. او آزاد است که از تکنولوژی تفسیر ابزاری یا برداشت مظهریت مابعدالطبیعی نوین داشته باشد. بشر می تواند فلسفه ی تکنولوژی در مقام ثبوت و آفرینش را برگزیند یا فلسفه ی تکنولوژی در مقام اثبات و بهره برداری را انتخاب نماید.
    بنابراین، پرسش درباره ی نقش ابزاری یا مظهریت داشتن تکنولوژی، پاسخ یکسانی ندارد. زیرا انتخاب ها متفاوت است. ممکن است پدیدآورندگان تکنولوژی مبنای فلسفی خاصی برای اقدامات تکنیکی خود داشته باشند و مصرف کنندگان مبنای دیگری را در نظر دارند. پس به دلیل آزادی و حقوق بشر، نباید کسی را به دلیل انتخاب مخالف سرزنش کرد. چنین استدلال لیبرالیستی پیش از آنکه ما را به زحمت بیندازد، خود به خود پاسخی به دیدگاه جامعه شناسانی مانند فاطمه ی مرنیسی در باب نحوه ی مواجهه ی ستیزه جویانه مسلمانان با فرهنگ غربی است. «وی می گوید که اینان اگر واقعاً ضد بیگانه و دشمن غرب هستند، چرا در زندگی روزمره ی خود از محصولات غربی (اتومبیل و تلفن و تلویزیون و ) استفاده می کنند و هیچ اشکالی در آن نمی بینند، اما دموکراسی را به عنوان پدیده ای «غربی» محکوم می کنند، همان دموکراسی که به مردمان همه ی کشورها، قدرت تفکر و اندیشه ورزی و امکان رسیدن به زندگی سعادتمندانه و شرافتمندانه را اعطا کرده است».1 مرنیسی با این بیان برداشت خود از فلسفه ی تکنولوژی را ابراز کرده است.
    به زعم وی، تکنولوژی نقش ابزاری نداشته تا هر فرد و جامعه ای با هر گونه فلسفه و مرام و مسکن بتواند از آن بهره برداری کند. تکنولوژی مظهر مابعدالطبیعه ی نوین است و هرگز نمی توان علی رغم دشمنی با آن از تکنولوژی استفاده کرد. دموکراسی همان مابعدالطبیعه ی نوین تکنولوژی است. پس مسلمانان، باید تکنولوژی را به همراه دموکراسی و فرهنگ مدرن بخواهند و نباید از تکنولوژی برداشت ابزار انگارانه داشت. حال آنکه برداشت لیبرالیستی اینگونه گفته های تحکم آمیز بشری را، علی القاعد، نفی می کند. انسان آزاد آفریده شده است. لذا اگرچه در غرب تکنولوژی مبتنی بر فرهنگ و مابعدالطبیعه ی خاصی است، اما مسلمانان آزادند که در مقام بهره برداری از تکنولوژی مبنای فلسفی دیگری را انتخاب نمایند.
    پس نباید نسبت به این انتخاب اعتراض کرد. اساس استدلال خانم مرنیسی را درست می دانیم. هرگز نمی توان مبنای لیبرالیستی را فلسفه ی انتخاب خود قرار داد. باطن گرایش لیبرالیستی بر نفی وجود حقیقت و ملاک درستی بیرون از انسان است. وقتی بشر را مطلقاً آزاد تصور کنیم، به معنای آن است که او تابع حقیقت و ملاکی که بیرون از خود باشد، نیست. او آزاد است هرآنچه را درست می پندارد، انتخاب نماید. حقیقت و ملاک درستی یک امر مشخص و سلیقگی است. اما اگر این مبنا درست باشد، دیگر چه لزومی دارد که بشر برای انتخاب خود دلیل بیاورد؟ چرا برای کارهای مان توجیه فلسفی یا عملی ذکر می کنیم؟ چرا باید از «فلسفه ی سیاست» سخن گفت؟ چرا بر توجیه عقلانی داشتن کارهای مان اصرار می ورزیم؟ چه لزومی دارد که دیگران را بر درست بودن کارمان متقاعد نماییم؟ «حق انتخاب» هیچ گاه دلالت بر «حقانیت انتخاب» ندارد. اگر چنین دلالتی در میان بود، دیگر چرا برای اثبات حقانیت انتخاب خود به فلسفه و برهان رو می آوریم؟ پس باید حقیقت و مدارک درستی، چیزی بیرون از انسان باشد که برای متقاعد کردن دیگران آن امر بیرونی را مبنا و داور نهایی خود قرار می دهیم.
    آزادی مطلق، آرمان دست نیافتنی بیش نیست که فرض آن تنها در مورد بهایم قابل تصور است. زیرا بهایم از روی غرایز انتخاب می کند نه از روی عقلانیت و توجیه علمی. مادامی که برای انتخاب خود دلیل می آوریم، هرگز به آرمان آزادی مطلق دست نخواهیم یافت. گام نخست در تحقق این آرمان دست شستن از حکمت و فلسفه است. شاید برای همین خاطرهاست که جامعه ی امروز آمریکایی به ویژه نخبگان سیاسی و روشنفکران آن، علاقه ی چندانی به فلسفه ندارند و برای همین است که دولت مردان آمریکایی و انگلیسی برای تجاوز و تصرف سرزمین عراق (1382) و ساقط کردن هواپیمای مسافربری ایران در آب های خلیج فارس (1366) هیچ نیازی به گرفتن مجوز رسمی از سوی جامعه ی جهانی و سازمان ملل (شورای امنیت سازمان ملل) در خود احساس نکردند. در اینجا گفته های جیمز کرن فیلمن درباره ی علاقه ی آمریکاییان به فلسفه خواندنی است: آمریکاییان معمولاً فلسفه را اندیشه ای راکد و بی تحرک به شمار می آورند که آدمی را به سستی و رخوت می کشاند و آن را عاملی می دانند برای تسکین شخص در قبال ناکامی اجتماعی، به کسی که در زندگی روزمره موفق نشده ـ می گویند نباید ناامید شود بلکه به عکس باید سعی کند فیلسوفانه با شکستن کنار بیاید آمریکاییان توجهی به مسایل عقلی و فلسفی ندارند و آشکارا در برابرشان می ایستند.
    این واقعیتی است که بارها و بارها مورد توجه قرار گرفته، تنها دلیل آن هم این است که مسائل عقلی را در ترازوی سود و زیان مادی می سنجند. 2 به اصل بحث بازگردیم. سخن در این بود که آیا فلسفه ی تکنولوژی درمقام ثبوت و پیدایش را باید درست بدانیم یا فلسفه ی تکنولوژی در مقام اثبات و بهر ه برداری؟ آیا تکنولوژی را به همراه فلسفه ی وجودی آن که عبارت از دموکراسی است، باید پذیرفت یا آنکه تکنولوژی مدرن به همراه دشمنی با غرب هم درست است؟ به نظر می آید که پاسخ این مسأله را باید در بررسی «کمال تکنولوژی» جست وجو کرد. شناخت کمال تکنولوژی، درستی و حقانیت هر یک از فلسفه های تکنولوژی (مقام ثبوت و مقام اثبات) را روشن می نماید. زیرا «کمال» فضیلتی است که برمبنای آن حقانیت پدیده ی کمال یافته را مشخص می کند. پس باید ملاحظه کرد که «کمال تکنولوژی» به چیست؟ کمال تکنولوژی را در مطابقت با فلسفه تکنولوژی در مقام اثبات (بهر ه برداری) با فلسفه ی تکنولوژی در مقام ثبوت (پیدایش) می دانم. اگر بخواهیم تکنولوژی کمال یافته ای در دست داشته باشیم، باید فلسفه و بنیاد مابعدالطبیعی بهره برداری از تکنیک را معطوف به فلسفه ی وجودی تکنیک (پیدایش) نماییم.
    زیرا فلسفه ی وجودی تکنیک نسبت به فلسفه ی بهره برداری از تکنیک اصالت دارد، چون فلسفه ی بهره برداری، واقعیتی است ذهنی و مربوط به برداشت مفسران تکنیک است. تحول در فلسفه ی بهره برداری از تکنیک باعث نفی وجودی آن نمی شود. تفسیرها مستقیماً ذهنیت ها را تغییر می دهند نه واقعیت های وجودی را. ما هر اندازه که با فرهنگ غربی دشمنی کنیم، لطمه ای به تکنولوژی مدرن وارد نمی شود. زیرا تکنولوژی بر بنیاد مابعدالطبیعه ای استوار است که دشمنی ها با فرهنگ غربی بر آن بنیاد استوار نیست. لذا اگر جوامع غیرغربی بخواهند به کمال تکنولوژی مدرن دست یابند، باید فلسفه ی بهره برداری شان از تکنولوژی را معطوف به فلسفه ی وجودی تکنولوژی مدرن بنمایند.
    مگر آنکه جوامع غیرغربی اساساً در صدد پایه ریزی فلسفه ی وجودی دیگری برای تکنولوژی باشند. در این صورت، ممکن است چنین الزامی معقول نباشد. زیرا اختلاف و نزاع در مقام ثبوت و فلسفه ی وجودی تکنولوژی مدرن است. طبیعی است که تحول در فلسفه ی وجودی باعث تغییر تکنولوژی خواهد شد، نه کمال آن. اگر فلسفه ی وجودی تکنولوژی مدرن تغییر کند یا فراموش شود، دیگر تکنولوژی مدرنی باقی نخواهد ماند تا از کمال آن صحبت به میان آید. پس آنچه اصالت دارد فلسفه ی وجودی یا بنیاد مابعدالطبیعی تکنولوژی در مقام ثبوت و آفرینش است، نه فلسفه تکنولوژی در مقام بهره برداری. برای همین خاطر است که کشورهای صنعتی غیرغربی نسبت به جوامع غربی جز کشورهای وابسته و اقماری و تبعی به حساب می آیند. البته همین بحث را می توان به درون جامعه غربی نیز پیش برد. این بررسی از طریق سنجش با خود میسر است. یعنی می توان پرسید که آیا تکنولوژی مدرن امروز در کمال خود به سر می برد؟ براساس الگوی تحلیلی بالا، باید گفت که آیا فلسفه ی بهره برداری غربیان از تکنولوژی، هم اکنون معطوف به فلسفه ی وجودی تکنولوژی مدرن است یا خیر؟ آیا تکنولوژی امروز غربی بر همان بنیاد مابعدالطبیعه ی اولیه (زمان پیدایش) استوار است یا آنکه چنین عطفی در کار نیست؟ واقعیت تکنولوژی در جهان امروز غرب به روشنی حکایت از آن دارد که فلسفه ی بهره برداری غربیان از تکنولوژی معطوف به فلسفه ی وجودی آن نیست.
    آیا به راستی بنیاد فلسفی پیشگامان تکنولوژی هسته ای مبتنی بر قدرت و سلطه ی قهرآمیز ـ ولو با ریختن خون هزاران انسان ـ بود یا آنکه آنان بر بنیادهای فلسفی بشر دوستانه و مقدس تحقیق و پژوهش می کردند. حسن ظن ما بر این است که فلسفه وجودی تکنولوژی بر پایه ی انسان دوستی و خدمت به عالم بشریت استوار گشته است، اما امرزوه، فلسفه ی بهره برداری غربیان از تکنولوژی معطوف به آن بنیاد مابعدالطبیعی اولیه نیست. پس می توان گفت که تکنولوژی امروز غربی در کمال خود به سر نمی برد. تکنیک پیشرفت کرده است، ولی تکامل نیافته باقی مانده است. کشورهای غربی جزء جوامع توسعه یافته اند، ولی توسعه یافتگی لزوماً مترادف با کمال یافتگی نمی شود.
    لذا اگر دموکراسی، فلسفه ی وجودی تکنولوژی باشد، امروزه فلسفه ی بهره برداری غربیان از تکنولوژی معطوف به آن دموکراسی نیست. پس وقتی خود غربیان در مقام بهره برداری معطوف به دموکراسی عمل نمی کنند، چگونه خانم مرنیسی از مسلمانان خواهان اخذ تکنولوژی به همراه دموکراسی است. بلکه بالاتر از این را می توان گفت که اساساً غول تکنولوژی که از چراغ جادویی خود نوین بیرون آمده آنقدر عظیم الجثه شده که عرصه را برای فلسفه ی وجودی خود تنگ نموده است و به تدریج فلسفه های بهره برداری جایگزین آن شده است. امروزه، بنیاد مابعدالطبیعه ی اولیه ی تکنولوژی به باد فراموشی سپرده شده است و فلسفه های بهره وری ـ مانند منفعت طلبی، سلطه و قدرت، جهانی شدن، لذت جویی، خشونت، علم مداری و بر جای آن نشسته است. بدین ترتیب، ما شاهد تحول در پایه های مابعدالطبیعی تکنولوژی هستیم. برای همین خاطر است که فلسفه های بهر ه وری مدرن الزام چندانی به بازگشتن به مابعدالطبیعه ی اولیه در خود احساس نمی کنند. لذا تکنولوژی امروز غربی برای فهم میزان کمال یافته بودن خود هیچ گونه ضرورتی بر لزوم سنجش خود با بنیادهای اولیه ی تکنیک احساس نمی کنند. پیامد ناگوار این رویداد عظیم آن است که وقتی تکنولوژی معطوف به بنیادهای بیرونی نباشد و خودش فلسفه ی وجودی خود باشد؛ دیگر تکنیک نیست که در خدمت بشر باشد که برعکس آن است.
    اگر تا دیروز انسان غربی بر مبنای پیش فرض های فلسفی اش تکنولوژی را انتخاب می کرد؛ امروزه انسان غربی و به تبع او جوامع غربی، مجبور به این انتخاب هستند. امروزه، تکنولوژی تمام فسلفه های اصیل را در لای چرخ دنده های آهنینش خرد و نابود می کند. عصر سلطه ی تکنولوژی، عصر بی بنیادی و دوری از فلسفه و عصر سرگشتگی و پودر شدن انسان است. انسان بدون فلسفه ، احساس بی بنیادی و بی هویتی و در نهایت دچار از خودبیگانگی می شود. من این پیش بینی ماکس وبر را نزدیک به واقع می دانم که گفته این اجبار تا مصرف آخرین تن زغال سنگ تداوم خواهد داشت، او در آغاز قرن بیستم ژرف اندیشانه تحول مبانی فلسفی تکنولوژی و پیامد های آن را به خوبی تشخیص داده بود: پیوریتان به میل خود می خواست به تکلیف شغلی خود عمل کند در حالی که ما مجبوریم چنین کنیم، زیرا وقتی ریاضت کشی از دخمه های دیر به حیات شغلی انتقال یافت و تسلط خود را بر اخلاق دنیوی آغاز کرد سهم خویش را در بنای جهان عظیم نوین اقتصادی ایفا نمود. این نظم اکنون به شرایط فنی و اقتصادی تولید ماشینی وابسته است که امرزوه سبک زندگی همه ی کسانی را که در این مکانیسم متولد می شوند ـ و نه فقط کسانی را که مستقیماً با مال اندوزی اقتصادی مرتبط هستند ـ با نیرویی مقاومت ناپذیر تعیین می نماید و شاید تا زمانی که آخرین تن زغال سنگ مصرف شود تعیین نماید. به نظر باکستر غم نعم دنیوی بایستی فقط «مش ردای سبکی که هر لحظه بتوان به دور انداخت» بر شاخه ی اهل تقوا قرار داشته باشد، اما سرنوشت چنین می خواست که ردای سبک به قفس آهنین مبدل شود.3 بحث درباره ی کمال تکنولوژی مدرن قابلیت تعمیق بیشتری دارد و آن هنگامی است که بر روی فلسفه ی تکنولوژی در مقام ثبوت متمرکز می شویم؛ یعنی پرسش از کمال تکنولوژی را فرا روی فلسفه ی وجودی تکنیک (دوره ی پیدایش) قرار دهیم.
    بدون شک یکی از پیش فرض های فلسفی تکنولوژی مدرن آن است که از طریق کشف قوانین طبیعت می توان تکینک مدرن را پدید آورد. طبیعت، تکنیک یا صنع الهی است که از قوانین قابل محاسبه ی عقلانی تبعیت می کند. پس کافی است با محاسبه و کشف این قوانین، مواد طبیعی را به گونه ای دیگر شکل بدهیم. شکل دادن های اجزای طبیعت بر مبنای قوانین خود طبیعت، تکنیک بشری است. زیرا در این شکل دادن و صورت پردازی مواد طبیعی، عقل بشری دخالت دارد و حاصل آن تکنولوژی یا هنر و صنعت آفرینش بشری است. در اینجا تکنولوژی بشری تابعی از تکنیک طبیعی یا صنع الهی است.
    بشر هرگز قادر نیست قانون طبیعت را نفی نموده و قانونی خودبنیاد یا بشری را جایگزین آن نماید. نهایت توانایی عقل بشر در این جهان آن است که از قوانین طبیعت تبعیت نموده پدیده هایی مشابه تکنیک طبیعی ابداع کند، بنابراین، تکنولوژی طبیعی نسبت به تکنولوژی مدرن یا بشری، اصالت دارد. تکنیک بشری فرع بر تکنیک الهی است. حال می توان این پرسش را طرح کرد که کمال تکنولوژی مدرن به چیست؟ گفته شد که کمال تکنولوژی به آن است که فلسفه ی تکنیک در مقام بهره برداری معطوف به فلسفه ی وجودی تکنیک در مقام ثبوت یا پیدایش باشد؛ یعنی بنیاد مابعدالطبیعی «تکنولوژی پیرو» باید همان بنیاد فلسفی باشد که «تکنولوژی پیشرو» بر آن بنیاد پایه ریزی شده است. حال که تکنیک بشری تابع و پیرو تکنیک طبیعی یا تکنیک الهی است، لاجرم کمال تکنولوژی بشری هنگامی تحقق می یابد که فلسفه ی وجودیش معطوف به بنیاد مابعدالطبیعی تکنولوژی الهی (طبیعت) باشد. پس کمال مصنوعات بشری در انسانی شدن نیست که در الهی شدن است. آن گاه که تکنیک بشری خداگونه شد، به کمال و غایت وجودی خود نزدیک شده است.
    حال آیا تکنولوژی مدرن به چنین کمالی نایل گشته است؟ باید تحقیق مفصلی را به راه انداخت تا معلوم گردد که پیشگامان تکنولوژی مدرن تا چه اندازه تلاش کردند فلسفه ی تکنیک مدرن را معطوف به بنیاد مابعدالطبیعی طبیعت بسازند؟ تا چه میزان بر مبنای حکمت الهی (فلسفه ی آفرینش) طبیعت، تکنولوژی بشری را پایه ریزی کرده اند؟ در بحث پیشین (بی طرفی علم) سه نشانه برای معلوم نمودن الهی بودن دانش بشری بیان کردیم:
    1ـ قدسیت و نورانیت،
    2ـ خشوع و ترس عالمان از خداوند،
    3ـ شریعت مداری عالمان.
    امروزه تکنولوژی مدرن هیچ نشانه ای از این سه شاخص معنوی در خود ندارد. نه تکنولوژی در هاله ای از قدسیت و نورانیت است که اصرار بر قدسی زدایی از آن می شود و نه از سیمای دانشمندان آن نشانه ای از خشیت الهی دیده می شود و نه بر شریعت الهی عمل می کنند. بنابراین، بالجمله می توان گفت که تکنولوژی مدرن امروز در کمال نیست. اگرچه در پیشرفت و توسعه است، اما تکامل یافته نیست. اما آیا می توان این آب از جوی رفته را دوباره به جوی بازگرداند؟ برجستگی جایگاه و اهمیت دانشمند مسلمان در اینجا بیشتر آشکار می گردد. زیرا دانشمند مسلمان بالقوه نشانه های آن کمال الهی را در خود دارد. برای دانشمند مسلمان راه قدسی شدن باز است، زمینه ی خشیت الهی را دارد و در برابر شریعت اسلامی عصیان نمی کند. پس اگر امیدی باشد، باید چشم به دانشمند مسلمان دوخت.
    4ـ آیا در جهانی که تفکر علمی بر آن غلبه یافته؛ برای دین و تفکر دینی آینده ای متصور است؟ پیش فرض های پنهان در این پرسش پاسخی به پرسش اول در همین فصل (رابطه دین و علم و تکنولوژی) است. در این پرسش بی طرف نبودن علم مفروض است. اگر در نظر سایل پدیده ای بی طرف است، چرا باید از تصور غلبه ی تفکر علمی آینده ی مبهم دین و تفکر دینی به ذهن متبادر شود تا این آینده ی مبهم مورد سوال قرار گیرد؟ البته در پاسخ به همان پرسش اول گفته شد که وقتی علم بی طرف است که به حقیقت تکیه زده باشد و حقیقت مطلق هم خداوند.
    ________________________________________
    1ـ به نقل از: علی میرسپاسی، دموکراسی یا حقیقت، طرح نو، چ اول، 1381، ص 20.
    2ـ جیمز کرن فیلمن، آمریکاییان و ماده گرایی ایده آلیستی، ترجمه محمد بقایی (ماکان)، نشریه ی دنیای سخن، شماره 83، دی و بهمن 1377، صفحه ی 40. 3ـ ماکس وبر، اخلاق پروتستانی و روح سرمایه داری، ترجمه عبدالکریم رشیدیان و پریسا منوچهری کاشانی، صفحه ی 190.

     



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ