بنام خالق یکتا
اگر انسانی چیزی را از دست بدهد،نشان می دهد که در ذهن نیمه هشیار او اعتقاد به از دست دادن وجود دارد.به محض اینکه انسان این اعتقاد کاذب را از ذهن نیمه هشیار خود بزداید،آنچه را که از دست داده است یا همسنگ و معادل آن را بدست خواهد آورد.
مثلا زنی مداد نقره اش را در تئاتر گم کرد،هرچه جستجو کرد نتوانست آن را پیدا کند.اما از دست دادن را نفی کرد و به تاکید گفت((در ذهن الهی از دست دادن وجود ندارد.پس من نمی توانم آن مداد را از دست بدهم و همان مداد یا همسنگ آن را به دست خواهم آورد.))
چند هفته ای گذشت تا اینکه روزی دوستی که مداد طلای زیبایی را با زنجیری به گردن آویخته بود،به او رو کرد و پرسید:((این مداد را می خواهی؟آن را از مغازه تیفانی خریده ام و پنجاه دلار برای آن پرداخته ام.))
زن که حیران از کار خدا،حتی فراموش کرده بود که از دوستش تشکر کند،گفت:((خدایا:به راستی که تو خیلی مهربانی.منظورت این است که آن مداد نقره در شأن من نبود؟))
انسان چیزی را از دست می دهد که یا حق الهی
او نباشد،و یا آنقدر که باید و شاید عالی نباشد.
چند جمله تأکیدی:
اینک گذشته ها و هرچه را که فرسوده و کهنه است کنار می گذارم.
باشد که نظم الهی در ذهن و تن و امورم برقرار گردد.
((اینک همه چیز را نو می سازم))
چون با آن یگانه جدایی نا پذیر همراهم،پس با خیر و خوشی جدایی ناپذیر خویش نیز همراهم.
از نیکوکاری خسته نخواهم شد،چون زمانی که کمتر از هر موقع دیگرانتظار دارم،حاصل آن را درو خواهم کرد.
در ذهن الهی فرصت گمشده وجود ندارد.اگر دری بسته شود،دری دیگر می گشاید.
نور نورها بر راهم می تابد تا(( راه گشودن توفیق)) را آشکار کند.
پی نوشت:این مطلبو از کتاب(( چهار اثر از فلورانس اسکاول شین)) نوشتم چند روز پیش این کتابو خریدم خیلی کتاب تأثیرگذاریه اگه نخوندین پیشنهاد میکنم بخونین.
نوشته شده توسط تیچر